۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

جنبش سبز و تنیدگی بحران زا؛ تاملات نظری در خصوص مسیر پیش روی جنبش سبز !

پس از وقایع عاشورا رفتاری دوگانه از سوی حاکمیت مشاهده شد: از یک طرف شماری از چهره های اصولگرا به عنوان منتقد سیاست های حاکم در صدا و سیما سخن گفتند و چهرهای افراطی به ظاهر منزوی شدند، از طرف دیگر شاهد دستگیری همه فعالان سیاسی و سرکوبی کامل نهاد های مدنی بودیم. چنین رفتاری را چگونه میتوان توجیه کرد؟ علاوه بر این، با توجه به بیانیه شماره 17 و تحولات پس از آن، چگونه میتوان جنبش سبز را در مناسب ترین مسیر به پیش برد؟ این متن تلاشی است تئوریک برای شناخت خطوط کلی مسیر پیش روی جنبش در شرایط فعلی سیاسی و اجتماعی کشور.
شکی نیست که بیانیه 17 کلیت فضای سیاسی کشور را باز بارگذاری (Reload) کرد و هم جناح حاکم و هم جنبش سبز را تحت تاثیر قرار داد. در گام اول، تردید یا اختلاف نظری در درون جناح حاکم ایجاد شد که میتواند به تقویت جنبش منجر شود، اما رویکرد احتمالا مثبت حاکمیت (در تظاهراتی مثل 22 بهمن) بر تعامل درونی نیروهای شکل دهنده جنبش بی تاثیر نخواهد بود. اتخاذ یک رویکرد انعطاف پذیر و حفظ وحدت عمل (در خصوص روش مبارزه) گامی است موثر در خصوص حفظ نیروی اجتماعی جنبش سبز و تداوم فشار موثر اجتماعی بر حاکمیت. هرچند جناح حاکم در موضع تدافعی است، اما میل و انگیزه سرکوب همچنان در حاکمیت موجود است و نمیتوان به برنامه های به اصطلاح انتقادی و مناظره های تلویزیونی بسنده کرد. حاکمیت در این عرصه از مدل شطرنج با شامپانزه پیروی میکند و همزمان با حرکت دادن مهره های خود، سعی در بلعیدن مهره های ارزشمند حریف دارد؛ بازداشتهای خودسرانه فعالان سیاسی و مدنی را از این منظر باید نگریست. در حالی که برخی از متحدین جناح حاکم به عنوان "منتقد" در رسانه انحصاری ظاهر میشوند، منتقدان ملتزم به ساختار نظام مدتهاست که در زندانهای رژیم بلاتکلیف هستند. این مقاله تلاش میکند با جعل مفهوم "تنیدگی" جایگاه جناح نظامی – امنیتی را در درون حاکمیت و رفتار حاکمیت را تحلیل کند و از این طریق گامی در جهت گمانه زنی و مسیر یابی برای جنبش سبز بردارد. مفهوم تنیدگی به جایگاه و سنخ روابط جناح نظامی – امنیتی در حاکمیت اشاره دارد. طبق چارچوب مفهومی این مقاله، این رابطه نه یک فرمانبرداری محض ایدئولوژیک است و نه یک ائتلاف سیاسی، بلکه رابطه ای است پیچیده که فقط در شرایط خاص سیاسی امکان پذیر است. تنیدگی زمانی به وجود آمد که هسته قدرت توانست با موفقیت تعریفی امنیتی از مطالبات اجتماعی و سیاسی بخشهایی از جامعه مدنی را به نمایندگان یک بخش دیگر از جامعه تحمیل کند. در ادامه بحث میشود که این رابطه ذاتا بحران زاست و در شرایطی که تعریف امنیتی قابلیت کاربرد خود را از دست بدهد، امکان جدایش طیف های در هم تنیده ساختار قدرت وجود دارد. این امر میتواند خطوط کلی مسیر پیش روی جنبش را تا حدودی مشخص سازد.
در سالهای پس از جنگ و به ویژه در یک دهه اخیر، نگرانی های امنیتی موجود در هسته قدرت، موجب گسترش نهادهای رسمی و موازی امنیتی شد. در این شرایط در یک روند کلاسیک جهان سومی، مفهوم امنیت ملی به امنیت فرمانروا (که در عین حال نماینده انحصاری و مظهر ایدئولوژی حاکم است) تقلیل یافت و عرصه سیاست در ایران به طور فزاینده پلیسی – امنیتی شد، اما این روند به معنای کاهش خصلت ایدئولوژیک نظام و تبدیل آن به یک دیکتاتوری نظامی نبود، چرا که این نهادها و محافل امنیتی از بطن ایدئولوژی حاکم و نماینده انحصاری آن بیرون آمده بودند و مجال یا اراده ای برای کشتن پدر (فرمانروا) و فتح دارایی وی نداشتند. در مجموع دولت ایدئولوژیک در دهه 70 در برخورد با اصل واقعیت به جای انطباق ایدئولوژی با واقعیت اجتماعی، سعی کرد واقعیت را با استفاده از شیوه های امنیتی و اطلاعاتی مهار و با ایدئولوژی حاکم منطبق کند و این امر با تکیه بر منابع رانتی بخش غیر انتخابی حاکمیت صورت گرفت. در این شرایط نیروهای مخالف، خود را در درون جامعه مدنی تقویت و به روز کردند، در حالی که حاکمیت در مقابل به تقویت ابزار سرکوب و سانسور و تجسس اقدام کرد و مطالبات اجتماعی را به مثابه تهدیدات امنیتی قرائت نمود. به موازات رشد نظری و ارتباطی مخالفان، ایدئولوژی حاکم روز به روز متجسد تر و ایستا تر شد و به ناچار این بازوی نظامی – امنیتی بود که پیچک وار رشد کرد و به یک حالت تنیدگی با بخش سیاسی حاکمیت رسید و در حاکمیت شریک شد. اما این پیوند یک ائتلاف سیاسی نیست و به همین دلیل در ذات خود بحران زا و ناپایدار است و برای تداوم، همواره نیازمند صدق تعریف امنیتی از همه پدیده های اجتماعی است.
سرکوب مداوم جامعه مدنی و فشار امنیتی بر فعالان سیاسی و اجتماعی، به یک معنا حاصل فرافکنی بحران ناشی از تنیدگی نیروهای متضاد در ساخت قدرت حاکم است و به همین دلیل تداوم حیات ساخت تنیده قدرت بدون تداوم سرکوب امکان پذیر نیست. این سرکوب حد و مرزی ندارد، زیرا به محض لغو سرکوب، یا حتی پس از سرکوب موفقیت آمیز احتمالی، تضاد تمام عیار در میان نیروهای در هم تنیده نمایان میشود و "وحدت" مورد نظر هسته قدرت بر هم میخورد. اما در شرایط کنونی، بحران و تنش ناشی از این تنیدگی بر فعالان سیاسی و مدنی وارد میشود که برچسب امنیتی خورده و بازداشت میشوند. پیامد این امر قطع ارتباط دولت و جامعه مدنی است که پرسش و انتقاد شهروندان را به عصیان تبدیل میکند و از این طریق ساخت امنیتی در درون نظام و رفتار سرکوبگرانه در جامعه مدنی توجیه و بازتولید میشود و تنیدگی حفظ میگردد. اما این امر بدون توجیه و جلب پشتیبانی یا همراهی توام با سکوت اقلیت اصولگرا امکان پذیر نیست. ادعای این مقاله این است که فضای حیاتی "عدم خشونت" همچون آنتی تز خود در بطن تنیدگی موجود در ساخت قدرت سیاسی قرار دارد، نه در بیرون از آن. بنابراین جنبش مدنی برای تثبیت خود باید بر تضاد ماهوی جناح سیاسی با جناح نظامی – امنیتی متمرکز شود. یعنی برای رهایی از سرکوب و اختناق باید همزمان با اعتراض و مخالفت مدنی، منبع آن را مورد شناسایی و هدف قرار داد.
در شرایط کنونی، رشد ناموزون دوایر و نهادهای امنیتی، نظام سیاسی را در همه سطوح دچار دوگانگی و تزاحم کرده و بحران ناشی از تنیدگی را به بالاترین حد رسانده است: در حال حاضر در سطح ساختار شاهد انجماد یا کنار گذاشته شدن نهادها و ساختارهایی هستیم که امکان عضویت نظامیان در آن وجود ندارد (مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت). سایر نهادها مثل مجلس، شورای نگهبان، صدا و سیما یا برخی نهادهای مذهبی و روحانی به انقیاد جناح نظامی - امنیتی در آمده اند و حتی خطبه های نماز جمعه از روی متن از پیش نوشته شده توسط سرداران، روخانی میشوند. در سطح کارگزار، عوامل حکومت دارای دو خاستگاه راست محافظه کار و نظامی – امنیتی هستند و هر ازگاه شاهد کناره گیری، درگیری و فحاشی در درون جبهه اصولگرایان هستیم. در سطح سیاستگذاری هم شاهد رویکردهای متناقض در نهادها و سازمانهای سیاست ساز، قانون گذار، ناظر و مجری هستیم. همچنین رفتار حاکمیت در مواضع گوناگون، گاه رفتاری نظامی – پلیسی است و گاه خصلتی دینی – ایدئولوژیک دارد. علت این است که این دو ماهیت متضاد در شرایط سیاسی اجتماعی ویژه ای همپیوند و تنیده شده اند و این تنیدگی از اساس بحران زاست. به عنوان مثال تبدیل شدن انتخابات 22 خرداد به یک بحران سیاسی تمام عیار، در همین تضاد بنیادین در ماهیت دولت ریشه دارد: اگر دولت ایدئولوژیک دهه 70 حاکم بود، مشارکت 80 درصدی به عنوان تایید نظام تلقی و نامزد پیروز موظف به تشکیل کابینه میشد و اگر خصلت نظامی – امنیتی غلبه کامل می یافت، انتخابات از ابتدا به شکل سوریه یا عراق دوران صدام برگزار میشد و نامزد جناح نظامی – امنیتی با 99 درصد آرا به پیروزی میرسید. اما هیچ یک از این دو سناریو اتفاق نیفتاد و سردرگمی و تشتت جناح حاکم در خصوص چگونگی اجرای انتخابات و مدیریت بحران پس از تقلب، موجب شد جنبش سبز به تدریج رشد کند و به واقعیت انکار ناپذیر عرصه سیاست در ایران تبدیل شود.
در این مرحله که جنبش سبز هفت ماه پر تلاطم را پشت سر گذاشته و از سوی بخشی از حاکمیت پذیرفته شده است، لازم است که رویکرد خود را در خصوص بافت در هم تنیده قدرت مشخص کند. بر اساس مفهوم تنیدگی، جناح نظامی – امنیتی متکی به رانت، با بخشی از نیروهای سیاسی که نماینده اقلیت جامعه هستند در هم تنیده شده است اما این تنیدگی یک ائتلاف نیست. اغلب سیاسیون اصولگرا اهل بازی سیاسی هستند؛ این امر را میتوان در واکنش آنان به بیانیه شماره 17 مشاهده کرد، اما این جناح با بازوی نظامی – امنیتی کاملا در هم تنیده شده است و جدایش آن فقط در یک روند تدریجی امکان پذیر میگردد، در غیر این صورت احتمال انقلابی شدن جنبش افزایش می یابد و در نهایت ممکن است جناح نماینده اقلیت همراه با جناح نظامی – امنیتی یکجا حذف شوند. اما این پایان کار نیست، چرا که این نیروها ممکن است به صورت گروه های تروریستی "ضد انقلاب" به صحنه باز گشته و آنگاه بسته به شرایط، دولت انقلابی یا وادار به خشونت و ایجاد حکومت وحشت خواهد شد یا این که به دست ضد انقلاب سقوط خواهد کرد. اما جنبش سبز با استفاده از ظرفیت اجتماعی خود میتواند فشار این تنیدگی بحران زا را بر جناح نظامی – امنیتی متمرکز کند و ماهیت حکومت را به گونه ای بازتعریف کند که مبارزه الزاما در مسیر مسالمت آمیز به پیش برود.
جنبش سبز میتواند در پاسخ به رویکرد مداراجویانه اصولگرایان میانه رو، دیالوگی را با آن جناح شروع کرده و برای سیاسیون فضا ایجاد کند. این امر به هیچ وجه به معنی لغو یا کاهش فشار اجتماعی نیست، بلکه به معنی متمرکز کردن نیروی فشار اجتماعی بر آن بخش از قدرت حاکم است که هیچ طبقه یا نیروی اجتماعی را نمایندگی نمیکند و فقط با تکیه بر اسلحه و رانت اقتصادی، قدرت را غصب کرده است.
نتیجه این که در یک بستر گفتمانی، همزمان با مبارزه و رقابت با جناح حاکم، باید خصلت ایدئولوژیک نظام (در برابر ویژگی نظامی – امنیتی آن) تقویت شود تا بازی در عرصه و ابزاری که برای جنبش سبز مطلوب تر است ادامه یابد. شاه کلید ورود به این بستر، همان پذیرش اصل اساسی دموکراسی، یعنی حق اقلیت است. حقوق اساسی اقلیت محافظه کار باید به رسمیت شناخته شود اما در عین حال کلیه امتیازات و رانت های غیر قانونی باید قطع گردد و ناصادق بودن تعاریف امنیتی از مطالبات اجتماعی و مدنی اثبات گردد.
در پایان بر اساس این تحلیل میتوان نکات زیر را مورد توجه قرار داد:

1. عدم بازداشت سران جنبش نشان داد که هنوز اندک مایه ای از عقلانیت در جناح حاکم وجود دارد. باید اذعان کرد که هر تصمیم عقلانی حاکمیت در نهایت برای جنبش سبز مفید خواهد بود. عقلانیت سیاسی برای نیروها و شخصیت هایی که به آن عادت ندارند، باید یک تجربه شیرین جلوه کند.

2. در حال حاضر که بسیج اجتماعی فراگیر توسط جنبش سبز صورت گرفته است، مدل فشار از پایین / چانه زنی از بالا ظرفیت های مناسبی دارد. میتوان اصلاحاتی اساسی (حتی رادیکال و ساختاری) را از طریق این مدل و به طور تدریجی تحقق بخشید. برای این کار میتوان به جای تلاش پرهزینه برای وادار کردن حاکمیت به عقب نشینی، برای چرخش یا تغییر رویکرد در حاکمیت تلاش کرد، تا هزینه بیان اعتراضات کاهش یابد و امکان طرح مطالبات به صورتی مدنی فراهم شود؛ به نظر میرسد این امر با کاستن از فشار امنیتی موجود، نیروی اجتماعی جنبش را افزایش دهد.

3. در شرایط فعلی و به علت وجود تنیدگی میان باندهای امنیتی و جناح اصولگرا، باید به نظام فرصت داده شود که دسترسی و نفوذ محافل و باندهای درونی خود را به نوعی مهار کند. ترور علی موسوی و حمله به اتوموبیل کروبی نشان داد که خطر ترور دست کم به صورت بالقوه وجود دارد. برای بستن سرچشمه ترور باید به نظام کمک کرد که خود این غده سرطانی را درمان کند. (این فرصت دادن باید محدود و توام با فشار سنگین رسانه ای و اجتماعی باشد).

4. سیاسیون با تجربه جناح راست میدانند که حاکمیت دیر یا زود در برابر جنبش سبز تسلیم خواهد شد. میتوان روی طبع کاسبکار و محافظه کارانه آنان سرمایه گذاری کرد و آنها را نیز "شریک" نمود. در شرایطی که همه نهادهای مدنی سرکوب شده اند، میتوان شخصیتهای میانه روی جناح راست را در بازی شرکت داد. به عنوان مثال شخصیت های با نفوذ جناح راست را برای پادرمیانی در خصوص آزاد کردن زندانیان سیاسی تحت فشار قرار داد. همچنین در شرایطی که حاکمیت بر طریق افراط اصرار ورزد، شکل دادن به اعتصاب عمومی از طریق برقراری ارتباط با متنفذین این گروه، دور از دسترس نخواهد بود. برپایی اعتصاب در بخشهایی مثل بازار بدون ارتباط با متنفذین و سران اصناف امکان به آسانی امکانپذیر نیست.
5. شخصی سازی در قالب تاکید بیش از حد بر اسامی (به خصوص شخص رهبری و نزدیکان وی) جنبش را به سمت انتقام جویی و تفکر حذفی متمایل میکند. وقت آن است که افکار عمومی به سمت سازمانها، محافل و دخمه های غرق فاسد معطوف شوند. تمایل و انگیزه برای برخورد با فساد دولتی حتی در درون مجلس دستچین شده کنونی موجود است، جنبش سبز میتواند از نیروی اجتماعی خود برای تقویت اراده سیاسی در جهت پشتیبانی از این تلاش ها استفاده کند.

6. فشار بر هسته قدرت باید همچنان ادامه یابد، اما در صورت مشاهده چرخش (یا حتی تردید) بهتر است این فشار از حالت انتقام جویانه و تهدید مستقیم، قدری فاصله گیرد، تا تنیدگی ساختار قدرت تقویت نگردد. یک شیوه جایگزین، طرح مباحث فلسفی و دینی در خصوص حدود و ماهیت حکومت دینی و نظایر آن است. همچنین میتوان بحثهای فقهی و حقوقی در مورد فعال کردن مجلس خبرگان را در دستور کار قرار داد و شخص ولی فقیه را از اصل ولایت فقیه تفکیک کرد تا بتوان فشار بر هسته قدرت را بدون متهم شدن به ساختار شکنی تداوم بخشید.

کاری از گروه تحلیلگران انقلاب سبز

۴۹ نظر:

  1. درود
    پاینده باد ایران

    مبارزه منفی را باید در ایران جا انداخت
    امشب در برنامه 90 مسیج خالی میفرستیم تا آرای باطله برنامه بیشتر از بقیه رای ها باشه
    به امید باطل کردن نظام جهل و جور و فساد
    اطلاع رسانی کنید لطفاً

    پاسخحذف
  2. سلام کوروش
    اینایی که نوشتی در حد یه بیانیه بود!
    می تونی بفرستیش واسه موسوی تا ورژن 18 رو، رو کنه

    پاسخحذف
  3. کوروش جان واقعا از جوابی که واسم نوشتی لذت بردم!
    یعنی رسما بیانیه و این بچه بازیارو رنده کردیا!

    پاسخحذف
  4. برادر عزیز من با این که مخالف شما هستم از این که گفتید زنده باد مخالف من! لذت بردم و دوست دارم از شما چند سوال بپرسم و امیدوارم شما که خود را مظلوم و حق می دانید به سوالات بنده پاسخی بر مبنای منطق و استدلال دهید متشکر میشوم .............


    سلام
    جنبش سبز من از شما چند پرسش دارم میشود جوابم را بدهید
    1- شما مسلمان هستید یا ارمنی ؟
    2 - شیعه هستید یا سنی ؟
    3- میدانید امام حسین چرا قیام کرد ؟
    4- ایا درخواست بی حجابی له کردن ایات قران نیست ؟ همان قرانی که امام حسین برای احیای ان قیام کرد و تا اخرین نفس جنگید ....
    5 - ایا ایه الله العظمی منتظری ( ره ) با امام ( ره ) بد بود که شما به حمایت از او از ولایت فقیه بیزاری می جویید ؟
    6- ایه الله خامنه ای چه کرده است که با او بد شدید ؟
    7- چرا اغلب جنبش سبز از اسلام برائت دارند ؟
    8- ایا اصلا بحث این مسائل به وجود امده بعد انتخابات مربوط به رهبری و حکومت اسلامی می شد که شما ان را ختم به این مسائل فرمودید ؟
    9- بحث سر ریاست جمهوری بود یا رهبری ؟
    10 - چرا احمدی نژاد نه و موسوی اره ؟
    11- چرا روز عاشورا را جنبش سبز با کف و سوت عید قرار دادند ؟
    12- چرا اغتشاش می کنند و به اموال عمومی اسیب می رسانید ؟
    13- چرا اکثر کفار غرب شما را حمایت می کنند ؟
    14 – منظور شما از ازادی چیست ؟
    15-اگر شما به جای رهبری بودید با احمدی نژادی که با ارای مردم انتخاب شد چه می کردید ؟

    جنبش سبز عزیز امیدوارم به سوالات من بیندیشی و ان ها را پاسخ دهید .......
    یا علی مدد

    پاسخحذف
  5. یا ایها الذین امنوا انما المشرکون نجس فلایقربوا المسجد الحرام بعدعامهم هذا و ان خفتم عیلة فسوف یغنیکم الله من فضله ان شاء ان الله علیم حکیم ؛ (1)

    ای کسانی که ایمان آورده اید ، همانا مشرکان پلید وناپاک اند ، پس بعداز امسال نباید به مسجدالحرام نزدیک شوند . و اگر شما از فقر می ترسید ، پس به زودی خداوند - اگر بخواهد - از فضلش شما را غنی خواهدساخت . همانا خداوند دانا و حکیم است .

    پاسخحذف
  6. وقتی سخن حضرت ایه الله العظمی ولی امر مسلمین را در پیش زمینه سایتی شنیدم دریافتم که واقعا گویی زمان علی بن ابی طالب و مظلومیت او در میان گروهی جاهل و نادان کوفیان پدید امده ........
    والله خدا امروز علی دیگر بر سر راه ما گذاشته تا کوفیان با عاشقان مشخص شوند
    اگر مخالفین ولی فقیه کور نبودند و چشم باز کرده و می دیدند که سخنان اقا چه قدر مهر انگیز است هرگز وجدان انسانی ان ها قبول مخالفت و دشمنی نمی کرد ......

    الله قسم که دشمنان ولی فقیه همان دشمنان اسلام و شیعه هستند .........



    کمی تفکر کنیم ................
    منظور از شعار کفر امیز استقلال ازادی جمهوری ایرانی چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    خدایی هر که این شعار را بشنود جز این در میابد که ما از اسلام و دین محمد و ال محمد بیزاریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چرا برای رسیدن به جمهوری ایرانی میخواهند ولی فقیه را سرکوب کنند ؟؟؟؟؟؟؟؟
    ایا جز این است که ولی فقیه امروز پرچمدار اسلام و امید امام عصر است ؟؟؟؟؟

    برادران امروز طرفداران ولایت فقیه همان طرفداران اسلام هستند و مخالفینش همان دشمنان و کفار صدر اسلام هستند .........

    والله امام عصر جز این از ما نخواهد که به وظیفه خودمان عمل کرده و وظیفه ما جز پشتیبانی از این علی مظلوم عصر نیست ...............

    ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند ..................

    پاسخحذف
  7. چشم تموم كائنات سوي عنايت علي
    رهبر ما خامنه اي تحت حمايت علي
    رهبر فرزانه ما اي علي روزگار
    وارث خونهاي پاك واز خميني يادگار
    يا علی جان مقتداي من توئي
    رهبر من مرجع من پيشواي من توئي
    ما ديگه نمي گذاريم دستهاي تو بسته بشه
    مثل حيدر دل از امت خود خسته بشه
    مثل سلمان وابوذر در خونَت مي شنييم
    آخه تو چهره ي تو تصوير حيدر مي بينيم
    بزارتا هرچي ميخوان بگن ولي ما همينيم
    تو جهره ي علي عكس خميني مي بينيم
    وقتي تو حرف مي زني اشك هاي ما جاري مي شه
    اگه تو گريه كني زخم دلا كاري ميشه
    رفقا بياید با هم قدر علي رو بدونيم
    تا دم آخر باهاش همه بسيجي بمونيم
    خون تو رگهامونو هديه به رهبر مي كنيم
    پاي عشقش با همه سختي ها ما سر مي كنيم
    حرف تو براي ما حرف امام زمونه
    تادم آخرآقا تو سينه هامون مي مونه

    پاسخحذف
  8. علی (ع) در خطبه ای، مردم را به یادآوری مرگ سفارش می کند؛

    « ای مردم! شما را به یادآوری مرگ، سفارش می کنم، از مرگ کمتر غفلت کنید، چگونه مرگ را فراموش می کنید در حالی که او شما را فراموش نمی کند؟ و چگونه طمع می ورزید در حالی که به شما مهلت نمی دهد؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است. آنها را به گورستان حمل کردند، بی آن که بر مرکبی سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بی آن که خود فرود آیند. چنان از یاد رفتند گویا از آبادکنندگان دنیا نبودند و آخرت همواره خانه شان بود! آنچه را وطن خود می دانستند از آن رمیدند و در آنجا که از آن می رمیدند، آرام گرفتند، و از چیزهایی که با آنها مشغول بودند جدا شدند، و آنجا که سرانجامشان بود ضایع کردند، اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند، و نه می توانند عمل نیکی بر نیکی های خود بیفزایند. به دنیایی انس گرفتند که مغرورشان کرد، چون به آن اطمینان داشتند، سرانجام مغلوبشان کرد.»

    پاسخحذف
  9. ما بیشماریم ... اینو همه می دونن....سبز می مانیم

    پاسخحذف
  10. بابا این محمدعلی ابراهیمی رسما تعطیله بخدا .این طفلک فکر کنم توی همون آسایشگاه اون مردک بستری بوده . توی تمام وبلاگها همین اراجیف رو نوشته و بعضی دوستان جوابهای بسیار خوبی بهش داده اند اما باز هم از رو نرفته . واقعا که!!

    پاسخحذف
  11. راستی اینی که گفتی یعنی چی ؟؟؟(با لحن شیرفرهاد )
    آخه من اصلا توی این محیط کار نکردم و نمی دونم چیکار باید بکنم . برای همین اینجا زیاد نمی اومدم . یه وبلاک دیگه مجبورم باز کنم .

    پاسخحذف
  12. به دانشجو :
    برای رسیدن به جمهوری ایرانی ارباب تو سرکوب نشد بلکه سرکوب کرد این ملت شهید داد و یزید چه خونها ریخت بعد تازه مظلوم شمایید؟؟ راز ماندگاری شما تا به این جا همین رو بوده که این ملت کم کرده و باز هم می کنند.

    پاسخحذف
  13. نپرداختن قبوض آب، برق، تلفن، گاز و مالیت

    پاسخحذف
  14. پاسخ ها به سوالات محمد علی ابراهیمی:
    1- دین من به شما ربطی ندارد (به خود من و خدای خودم مربوط است)
    2- مذهب من به شما ربطی ندارد (به خود من و خدای خودم مربوط است)
    3- شما میدانید؟
    4- کسی درخواست بی حجابی نمیکند ! آزادی پوشش یعنی نبود اجبار برای طریقه ی لباس پوشیدن و همانطور که دین من به شما ربطی ندارد شیوه ی لباس پوشیدن هم به شما ربطی ندارد و بین من و خدای من است نه شما و آقادون
    5- ما کاری به رابطه ی آقای منتظری با آقای خمینی نداریم ! مهم برای ما این است که هر گاه آقای خمینی جرمی مرتکب شد یا اختلاف نظری به وجود آمد مقابل او ایستاد و به خوبی هم ایستاد و خام قدرت نشد
    6- آدم کشته
    7- نه از اسلام بر که از هر دینی برائت دارند چرا این ور قضیه را نمی بینید؟!
    8- اول نمیشد و کسی هم به رهبری کاری نداشت اما وقتی آفای خامنه ای قاتل دستور لشکر کشی به نیروهایش و کشتن مردم بی دفاع را داد دیگر درگیر ماجرا شد
    9- بحث سر احترام نگذاشتن به حقوق اولیه مردم بود
    10- مردم این خواست را دارند و نه من و نه شما قادر به تصمیم گیری برای مردم نیستیم و وقتی این کار را کرده اید یعنی بدون اجازه برای مردم تصمیم گرفتید پس باید بدانید که مردمی که از اسب افتاده اند هرگز از اصل نخواهند افتاد!
    11- دوست من وقتی پلیس ضد شورش معترض را متفرق میکند مردم در نقاط مختلفی تشکیل تجمعات کوچک میدهند و تنها راه برای بازگشت جمعیت و اطلاع از محل تجمع و تشکیل هسته ی اعتراضی ازطریق تلفن و وقتی تلفن قطع است از طریق جیغ و سوت و دست زدن و پاکوبیدن و هر عملی که صدایی ایجاد کند است
    12- اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی: تشکل اجتماعات و راهپیمایی ها بدون حمل سلاح به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است ! حال وقتی شما حقوق مردم را پایمال کنید آنها هم پاسخ خواهند داد و از سطل زباله و دود آتش آن برای مقابله با گاز اشک آور شما و از سنگ و تابلو راهنمایی رانندگی برای ساختن سنگر و مقابله با موتور سواران استفاده خواهند کرد
    13- چرا هیچ احمقی هم از شما حمایت نمیکند؟! چرا فقط تروریسم حامی شماست؟! چرا فقط نظامیان و آدم کشان پشت شما ایستاده اند؟!
    14- تعریف آزادی: آزادی امکان عملی کردن تصمیم‌هایی است که فرد یا جامعه به میل یا ارادهٔ خود می‌گیرد. اگر انسان بتواند همهٔ تصمیم‌هایی را که می‌گیرد، عملی کند و کسی یا سازمانی اندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قید و بند در نیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بی حد و مرز است.
    15- بر احمدی نژادی که با رأی مردم انتخاب شده بود نظارت اما احمدی نژادی که با تقلب به روی کار آمده باشد را دستگیر و زندان میکردم مگر این که سرم با آقا دزده تو یک آخور باشه!
    هموطنان حمایت کننده از هموطن کشان و شما ای هموطن کشان ببینید و بیاندیشید و تصمیم بگیرید ! هیچ چیز مطلق نیست حتی حقیقت
    یا حق

    پاسخحذف
  15. پاسخ به شعر جان فدای رهبر (و البته صف کش برای ساندیس):
    بخواب ای خواهر نازم ندايم
    که روح پاک تو گردد صدايم
    ندا دادی تو ما را با صداقت
    قسم بر آن نگاه بی گناهت
    که رايت را بگيرم از سياهی
    که همره ما نگرديم با تباهی
    که همواره به ظالم ما بتازيم
    که دائم جاودان راهت بسازيم
    بخواب ای خواهرم آرام آرام
    بخواب ای نوشکفته ای دل آرام
    شهيد راه پاکی ها تو بودی
    مبارز با تباهی ها تو بودی
    که هرگز نبودی خاک و خاشاک
    چرا افتاده ای اينگونه در خاک
    ندايم ای ندای سرزمينم
    صدای جاودان اين زمينم
    صدای تو شود داد دليران
    ندای تو شود فرياد ايران

    پاسخحذف
  16. پاسخ به دانشجو :
    او در بیابان زاده شده
    و در میان بربرها رشد کرده
    او در راه آیینی اهریمنی شمشیر می زند
    تجاوز مطلق تنها قانون و کشتن تنها لذت اوست
    و تو او را دوست داری چون اینها را نمی دانی
    تنها به این دلیل که پیش از این شنیده ای به سادگی باورش نکن

    پاسخحذف
  17. پاسخ به جان فدای رهبر و ترساندن ما از مرگ :
    مرا به گورستان آخوند ها مبرید، به جهنم زهرا و رضا مبرید، نمی خواهم جسم مرده ام این نامردمان را نفعی برساند. مرا به نوحه خوان نیازی نیست. مرا به شیاد ریا کار نیازی نیست. مرا با خرافه و نیرنگ کاری نیست. همان یادی که دوستان از من کنند، وگر به بدی و کژی یاد کنند ، به از کاری است که نوحه خوانان کنند. گر ندیدید پیکر پاره پاره ام، ور از شما مال طلبیدند، تا ببینید جِسمم و بیندیشید چاره ام، رهایم کنید: همان به که این پیکر خونین رها شود، خوراک سگان و شغالان شود!

    خود ببین چگونه از مرگ سخن میگویم
    آنکس که اشتباهی کرده باشد و نفسی تباه کرده باید از مرگ بهراسد نه آزادگان

    پاسخحذف
  18. به دیدن من اگر آمدی برایم مداد بیاور...

    مداد رنگی...تا هفتاد رنگ سازم هفت رنگ زیبای زندگیم را...

    یک مداد پاک کن بیاور تا بزدایم رنگ سختیهای اندک زندگی را ...

    تا سایه اش ثانیه ای هفتاد رنگ زیبای زندگیم را مخدوش نکند...

    آب برایم بیاور...تا ریشه های سبز غرایز زنانه ام را آبیاری کنم...

    چرا که بوسیله آن است که خدا بهشت را زیر پایم قرار میدهد...

    قیچی یادت نرود... می خواهم هر روزه اندیشه های سوء را از خود دور کنم

    و"نخواهم روسری از در خلقت برود بیرون...!!!"

    یک بلندگو هم بیاور...تا فریاد کنم قصه عشقی را که سعادت ابدی برایم

    به ارمغان آورد....

    اینها یک کپی از هویت من است

    من،همسرم و فرزند در راهم...

    پس میدانی که سر آخر باید برایم یک پلاکارد بیاوری به شکل گردنبند...

    بیاویزم به گردنم و رویش با حروف درشت بنویسم "آه من بسیار خوشبختم"
    این در جواب کامنتی که برای محمد علی ابراهیمی گذاشتی

    پاسخحذف
  19. درود کوروش جان
    اول بگم که نرسیدم مطلبتو بخونم.سیوش کردم که سر فرصت بخونمش...
    و اما راجع به کامنتی که واسم گذاشتی...باید بگم که شما به من و نوشته هام لطف دارید اما فکر نمیکنم اونقدر قلمم قوی باشه که بتونم در فضایی خارج از نت و وبلاگ و وبلاگ نویسی چیزی بنویسم...من نویسنده نیستم و نبودم...درست هم حدس زدید که وبلاگمو به چند جهت راه انداختم:ارضای حس مبارزه طلبی،و مهمتر از اون فرار از تنهایی....اون چیزهایی که مینویسم دلنوشته هستن نه نوشته...ارزش نوشته خیلی بالاتر از این حرفهاست...چون به قول شما هدف داره...کوروش جان من هدفی بالاتر دارم و این هدفه که منو شاید از یک نویسنده ی قابل قبول بودن و یک شاعر مقبول همگان بودن دور میکنه...نویسنده و شاعر تمام وقت خودشو برای شعر و نوشتت و ابداع یک اثر هنری میذاره اما من قادر به این کار نیستم و این امر موجب میشه که کیفیت کارهام در حد قابل توجهی پایین بیاد...من تناها آرزوم در حال حاضر کنکور ارشد و آزمون وکلاست...همین و بس....یه چیزی بگم؟ کلی از ابراز ملطفتتون نسبت به چرت نوشته هام ذوق زده شدم...مرسی....

    پاسخحذف
  20. آرام جان
    اون شعر را من در وبلاگ خودم قرار دادم نه وبلاگ ایشون و اطلاعی ندارم که چه کسی اونجا قرار داده هر چند میتونم حدس بزنم
    فقط میخواستم درد دلی کنم
    {درد من حصار برکه نیست، درد زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده . مگر نمی دانی بزرگترین دشمن آدم فهم اوست ؟ تا می توانی خر باش تا خوش باشی. در روزگار جهل، شعور، خود جرم است.}
    استوار ماندن و زیر هر باری نرفتن دین من است
    آن شعری که من نوشتم برای چنین زنانی بود:
    http://4pic.ir/images/08200269006308991952.jpg
    http://4pic.ir/images/46443826815850343845.jpg
    نه اینگونه زنان :
    http://4pic.ir/images/49041171771527293649.jpg
    و برای چنین مادرانی :
    http://4pic.ir/images/86940518748569533684.jpg
    نه اینگونه زنان:
    http://4pic.ir/images/61205493266362788324.bmp
    چه زیباست این جمله:
    خلایق هر چه لایق!

    پاسخحذف
  21. اصل شعر هم اینه:
    اگر به خانه ی من آمدي
    برایم مداد بیاور مداد سیاه
    می خواهم روی چهره ام خط بکشم
    تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
    یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
    یک مداد پاك کن بده برای محو لب ها
    نمی خواهم کسی به هوای سرخیشان،
    سیاهم کند!
    یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را
    از ریشه در آورم
    شخم بزنم وجودم را ...
    بدون این ها راحت تر به بهشت می روم گویا!
    یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم،
    سرم هوایی بخورد
    و بی واسطه روسري کمی بیاندیشم!
    نخ و سوزن هم بده، براي زبانم
    می خواهم ... بدوزمش به سق
    ... اینگونه فریادم بی صداتر است!
    قیچی یادت نرود،
    می خواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم!
    پودر رختشویی هم لازم دارم
    براي شستشوي مغزي!
    مغزم را که شستم، پهن کنم روي بند
    تا آرمان هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که
    کسی نی نینداخت.
    می دانی که؟ باید واقع بین بود!
    صداخفه کن هم اگر گیر آوردي بگیر!
    می خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
    برچسب فاحشه می زنندم
    بغضم را در گلو خفه کنم!
    یک کپی از هویتم را هم می خواهم
    براي وقتی که خواهران و برادران دینی
    به قصد ارشاد،
    فحش و تحقیر تقدیمم می کنند،
    به یاد بیاورم که کیستم!
    ترا به خدا ... اگر جایی دیدي حقی می فروختند
    برایم بخر ... تا در غذا بریزم
    ترجیح می دهم خودم قبل از دیگران
    حقم را بخورم !
    سر آخر اگر پولی برایت ماند
    برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
    بیاویزم به گردنم ...
    و رویش با حروف درشت بنویسم:
    من یک انسانم
    من هنوز یک انسانم
    من هر روز یک انسانم!

    پاسخحذف
  22. سلام مرسی اومدی سر زدی
    پست قبلیم رو ویرایش کردم
    بیا نظر بده
    پوستر 22 بهمن عالیه

    پاسخحذف
  23. سلام کوروش جان
    چه دلگیر و چه دلگیر و چه دلگیره وقتی آدمایی رو میبینی که تعجب میکنند که چرا نمیخوای شبیه به اونا فکر کنی ! وقتی نوشته هاشونو میخونم با خودم فکر میکنم به هرحال این قشر هم جزئی از اجتماع ما هستند ، نه امروز که هر روزی ، با چه زبانی باهاشون حرف بزنیم که بفهمن مشکل ما چیه ؟ اینا از بدو تولد یه چیزایی تو گوششون کردن که حالا به این راحتی ها نمیشه بیرونش کشید ، مهم نیست ...
    مطلبت رو خوندم ، مثل همیشه با اندیشه و تفکر نوشته بودی ، شاید اون چیزایی که گفتی همه ی اون چیزی که هست نباشه ، اما با همش موافقم . ممنون و خسته نباشی .

    پاسخحذف
  24. ملتی که حرف حق را میزند از پا نمی نشیند
    حق با ماست

    پاسخحذف
  25. درود به شما
    شاید عدم بازداشت سران فتنه (!!) نشان از اندک عقلانیت رژیم دارد ... ولی این ترور های اخیر نشان از چی دارد ؟ انتهای حماقت ...
    البته شاید بشه گفت این ترورها همانطور که گفتید مربوط به رشد ناموزون دوایر و نهادهای امنیتی و یا به قول خامنه ای مربوط به عوامل خودسر باشه ...
    با سایر تحلیل هایتان کاملن موافقم ... کم کردن هزینه اعتراضات ، پرهیز از انتقام جویی و تصفیه حساب های شخصی ، یارگیری از سیاسیون جناح راست وادامه اعمال فشار و مبارزه منفی ...
    پاینده ایران

    پاسخحذف
  26. راستی ...
    این جوابی که دانشجو نوشتید ...
    او در بیابان زاده شده و ...
    خیلی به نظرم آشنا میاد ... !

    پاسخحذف
  27. رد بر پاسخ های سوالاتی که به شما دادم ...........

    خوب جناب کوروش خان به 3 سوال اول بنده که پاسخ نفرمودید و از همین مطلب مشخص میشود که خارج از اسلام هستید و نظریات خدا و پیامبر برای شما اهمیتی ندارد .............
    اما از سوال 4 تا به اخر که متاسفانه بر پایه غیر منطقی جواب دادید در حالی که من از شما پاسخ هایی منطقی خواسته بودم ...........
    برادر من اگر چشمانت را باز کنی خواهی دید که ازادی که از حجاب تعریف کردید را به وضوح داریم در جامعه میبینیم که چقدر پوشش زنان با یکدیگر متفاوت است و هر که هر جوری که می خواهد خود را پوشش میدهد و این که باید در هر حال در ایران پوششی باشد منطق حکم می کند که در جامعه مسلمین که همه تابع خدا و رسول اویند بایستی زنان از ملمان و غیر مسلمان به قوانین جامعه مسلمین احترام گذاشته و خود را طبق قوانین دینی مسلمانان بپوشانند .......
    5 - ایستادن با مخالفت و ارزوی نابودی کاملا متفاوت است اقای منتظری به قول شما با امام مخالفت کرد ولی در مسائلی خاص نه اصل ولایت فقیه ..........
    6- شما که به راحتی مثل اب خوردن به دیگران تهمت میزنید ایا دیدید که ولی امر مسلمین حفظه الله دستور به قتل و کشتار کسی داده باشد و ایا جز این است که ایشان همیشه دعوت به ارامش و وحدت فرمودند .......
    7- اولا لطفا نگید مردم از دین بیزارند چون شاید فقط این شما و قلیلی از کفار ایران باشند که از دین و مذهب بیزار باشند . ایران مملکت مسلمین است و کفار بخواهند یا نخواهند بایستی اطاعت کنند و یا از این وطن خارج شوند ..........
    8- شما دیدید که ولی امر مسلمین حفظه الله دستور به قتل داده باشند ایا این رسم انسانیت است که به راحتی تهمت میزنید ............
    9- کجا رهبر محبوب ما حقوق شما را پایمال کرده که این چنین می گویید ......... ایا حجتی هم برای این تهمت ثالثه خود دارید ..........

    10 - برادر خود بهتر از هر کس میدانی که اگر احمدی بیشتر از موسوی طرفدار نداشته باشه کمتر ندارد لذا لفظ عموم مردم را به کار بردن بر مبنای بی منطقی است .....
    11 - این توجیح شماست از سوت زدن کفار در روز عاشورا در حالی که ما و خود شما انصافا میدانید که به دلیل پیروزی در اغتشاشات اقدام به سوت و کف زدند و این کار قبیحانه را به بار اوردند ........
    12- عجبا عجبا عجبا !!!!!!!!!!!!
    شما علنا دارید تایید می کنید که عیبی ندارد به اموال عمومی مردم بیچاره اسیب زد و خود اقدام به پایمال کردن حقوق مردم می کنید بعد باز هم میگید رهبر رهبر رهبر ..........
    شما اگر خودت چای پلیس بودی با حیواناتی که یکدفعه هجوم به عذاداران و اموال عمومی می اورند برخورد نمی کردی ؟؟؟؟؟؟
    13 - پاسخ این سوال را با کنایه رد کردید شاید اصلا شما کفار غرب را عزیز میدانید ؟؟؟؟؟؟؟؟
    14 - تعریف شما از ازادی این است که هر کی هر غلزطی میخواد علنا بکنه و کسی جلوی او را نگیرد ......
    پس ان مملکت با جنگل چه فرقی داره ؟؟؟؟؟؟؟؟
    15 - و این هم برای پنجمین بار که تهمت به ولی امر مسلمین حفظه الله میزنید ...........
    عجب که کاش اگر دین ندارید لااقل ازاده باشید .......
    ایا شما میتوانید تقلب در انتخابات را اثبات کنید
    چرا وقتی خاتمی با ان همه رای روی کار امد کسی نگفت تقلب شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


    برادر برو توبه کن و کمی هم فکر کن شاید که متذکر شوید ............
    موفق و موید باشید

    پاسخحذف
  28. کوروش میخواهی بدانی بزرگترین تفاوت ما با شما که البته نه همه شما که باعث میشود هیچ وقت حرف یکدیگر را قبول نکنیم چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    این که شما دین و خدا و پیامبر را قبول ندارید و یا دیدتان نسبت به دین الهی به گونه دیگری است ولی ما این طور نیستیم ...........

    ولی هیهات که روزی مرگ همه و همه ما را به زیر می کشد و ان وقت است که باید این دنیا را برای ابد ترک کنیم ............


    علی (ع) در خطبه ای، مردم را به یادآوری مرگ سفارش می کند؛

    « ای مردم! شما را به یادآوری مرگ، سفارش می کنم، از مرگ کمتر غفلت کنید، چگونه مرگ را فراموش می کنید در حالی که او شما را فراموش نمی کند؟ و چگونه طمع می ورزید در حالی که به شما مهلت نمی دهد؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است. آنها را به گورستان حمل کردند، بی آن که بر مرکبی سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بی آن که خود فرود آیند. چنان از یاد رفتند گویا از آبادکنندگان دنیا نبودند و آخرت همواره خانه شان بود! آنچه را وطن خود می دانستند از آن رمیدند و در آنجا که از آن می رمیدند، آرام گرفتند، و از چیزهایی که با آنها مشغول بودند جدا شدند، و آنجا که سرانجامشان بود ضایع کردند، اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند، و نه می توانند عمل نیکی بر نیکی های خود بیفزایند. به دنیایی انس گرفتند که مغرورشان کرد، چون به آن اطمینان داشتند، سرانجام مغلوبشان کرد.»

    پاسخحذف
  29. شما در این سایت جز تهمت و دشنام چیز دیگری بلد نیستید ...........
    درست کاری که حیوانات انجام میدهند .........
    در تعریف انسان می گوییم انسان حیوان ناطق است پس اگر ناطق نباشد حیوان بی منطق است که همان گاو و گوسفند و الاغ هست می باشد .........

    شما عزیزان چون منطقی برای اعمال خود ندارید متوسل به تهمت و توهم ساندیس و کیک و توهین میشوید .......

    خوب خودتان بگید با حیوان چه می کنند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  30. درود دوست عزیز
    وبلاگم بار دیگر فیلتر شد. ممنون میشوم که لینک من را تصحیح فرمائید.
    آدرس جدید:http://patriot-iran1.blogspot.com/
    مرگ بر دیکتاتور
    پاینده ایران

    پاسخحذف
  31. سلام بر کوروش عزیز
    می بینم که باز رفیق فابریکات توی این پست هم تنهات نذاشتن!!
    راستی یه پاورقی به مطلبم اضافه کردم خواستی بیا بخون، راجع به جواب مثبت و منفی بود!
    حالا دیگه تیکه می ندازی دیگه؟؟!

    پاسخحذف
  32. وبلاگ حقایق فیلتر شده لطفا" یک شماره به آن اضافه کنید و در پیونهایتان اصلاحش کنید

    ببینید اسلام و شیعه و آخوند چه خاکی بر سرا ایرانی ریخته است!!!آیا علی در نتیجه اسلام آوردنش به زنان احترام گذاشته است؟!!
    بروزم

    پاسخحذف
  33. سه سوال اول :دوست من اصل 23 قانون اساسی جمهوری اسلامی میگه تفتیش عقاید ممنوع!
    مذهب من به شما ربطی ندارد و از بحث سیاسی خارج است اما مهم این است که اگر شما خود را مسلمان بدانید من قاعدتا مسلمان نیستم
    برای من آنچه در ذهن میگذرد مهم است نه آنچه بر زبان و ظاهر می آید
    من میگویم مسلمان نیستم و مال مردم را نمیخورم ولی مسلمانان صف اول نماز جماعتی میشناسم که در بازار مال مردم خور حرفه ای هستند
    اگر شما اصرار دارید که من مسلمان نیستم باشه من میدانم و خدایی که قبولش دارم و اگر آن هم حرف شما را قبول داشته باشه که ...
    3- به قیام حسین بن علی اشاره کردید
    کوفیان باج خور حکومت بودند
    یزید قدرت داشت ... شخص اول مملکت بود ... پول داشت ... لشکر داشت
    حسین هیچ نداشت اما یاران وفاداری داشت و حق با او بود
    فکر نمیکنم هیچ شباهتی بین خامنه ای و حسین پیدا کنی تا مصادره به مطلوب شود
    4- درباره مسئله حجاب باید بگم اون تعریفی که شما دارید آزادی پوشش نیست بلکه آزادی لباس فرم است ! همه باید مانتو و شلوار و روسری بپوشند ولی رنگ و مارکش با خودشونه ! تازه خودشون هم تصمیم میگیرند از کدوم فروشگاه لباس بخرند! عجب آزادی شد پس ! اسلام گفته است که "لااکراه فی الدین" عزیز من شما میگید که حتی اگر یک فردی نامسلمان باشه طبعا باید از قوانین مسلمانان تبعیت کنه! این قانون شماست نه قانون دین ... حتی اگر فردی مقید به اصول باشد ولی مقید به حجاب نباشد هم از اسلام خارج نمیشود ... منی که به قول شما دین ندارم بیش از شما از اسلام با خبرم!
    5- درباره آقای منتظری و اصل ولایت فقیه بهتره به سخنرانی های آخر عمر ایشون مراجعه کنید تا ببینید که با اصل ولایت فقیه هم مشکل دارند
    6- دوست من فرمانده کل نیروهای مسلح کیست ؟! سپاه و نیروی انتظامی و بسیج زیر نظر کیست ؟! غیر خامنه ای؟؟؟؟ چطوری چنین سازماندهی بین نیروهای سرکوب گر وجود دارد و آقای خامنه ای خبر ندارد؟؟؟؟ یعنی شما میگید فرماندهان سپاه خودسرانه مردم را میکشند ؟! قبول! چرا این قاتل که شما میگید بی گناهه به کسانی که این کشتارها را انجام میدهند برخورد نمیکند ؟؟؟؟ مگر غیر این است که خودش دستور داده و آنها فقط عمل کننده هستند؟!
    7- دوست من کی گفتم مردم از دین بیزارند ؟؟؟ سکولاریسم یعنی جدایی دین از سیاست نه بیزاری مردم از دین و دیانت! اگر دین و سیاست یکی است پس این تجاوزها و شکنجه ها و سرکوب ها هم به نام دین نوشته میشود و این برای درصد زیادی از مردم که دیندار هستند سخت است (البته به گفته شما من از این درصد جدا هستم!) مردم خواهان جدایی دین از سیاست هستند زیرا نمیخواهند دینشان بخاطر خون خواهی و قدرت طلبی یک فرد به زیر سوال برود و معتقدند ارزش دین بالاتر از آن است که بازیچه دست بازی های سیاسی شود (البته چون شما گفتید پس من جز این دسته نیستم!) یادم نبود که شما و امثال شما نماینده خدا بر روی زمین هستید و شما مشخص میکنید که چه شخصی دین دارد و چه شخصی کافر است و چه کسی بهشت میرود و چه کسی جهنم و خدا هم این وسط بازنشسته است (البته من اینها را قبول ندارم چون شما گفتید!)
    بعدش هم این جا ایران وطن ایرانیان است نه وطن شما که به خاطر دستورات شما از کشور کسی خارج شود ... همانقدر که یک مسلمان حق دارد یک مسیحی هم حق دارد!
    8- جواب شما را دادم اما باز هم میگم که تمام نیروهای مسلح زیر دست خامنه ای است و اگر این فرد قاتل نیست و دستور قتل نداده پس فرماندهان سپاه خودسرانه سرکوب کردند و باید فرماندهان محاکمه بشوند ... اگر نکرده به خاطر این است که خودش دستور داده ... عزیز من دو دو تا چهار تا میشه این که خیلی ساده است چرا سر باز میزنید؟؟؟ قاتل بودن خامنه ای را هیچ کاری نمیشود کرد
    9- اول احترام نگذاشتن به رأی ما . دوم احترام نگذاشتن به حق قانونی اعتراض و راهپیمایی ما . سوم دستور قتل و سرکوب جوانان میهن . همین سه تاش تا الان کافیه

    ادامه دارد!

    پاسخحذف
  34. پاسخ به اصطلاح جان فدای رهبر:
    دوست من اسنادش در وزارت خارجه موجوده
    باورت نمیشه ؟!
    http://img5.tinypic.info/files/b14l78269vn5zsgpa2oc.jpg
    http://img5.tinypic.info/files/qrmhw03xokbxtrkznxvw.jpg
    http://img5.tinypic.info/files/ia7apq3z97ypoprzsd8k.jpg
    http://img5.tinypic.info/files/jg10qrs87m8583hcbl5r.jpg
    اینم شاهکارتون :
    http://img5.tinypic.info/files/a7kah8n9pb2ezhjoiq9z.jpg
    بعد من یک سوالی از دوست با سواد و جان فدا (ساندیس یا رهبر فرقی نمیکنه هر دو تاشون را باید له کرد) داشتم !
    ناطق به نظر شما از نطق نمیاد ؟! فکر نمیکنید معنی اش سخنوری باشه؟!
    هر انسانی منطق نداره ... مثلا شما به نظرتون محمود هاله منطق داره ؟! البته باید بگم که دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید !
    ما حیوان ها هم بریم با توهمات عکس های بالا به خیال پردازی های خود بپردازیم...

    پاسخحذف
  35. کوروش جان خیر از جوونیت ببینی و جنبش سبزت
    بیا این رفیقای خز و خیلت و از وب من جمع کن خواهشا!!!!

    پاسخحذف
  36. با درود.
    دوباره فیلتر شدم.
    آدرس وبلاگ جدید:
    http://jonbesheabadan.blogfa.com

    پاسخحذف
  37. پاینده ایران جان گرامی ممنون به خاطر نوشته هات. درباره ی ترک بلاگفا باهات موافقم , ولی زمان و سرعت اینترنت این کارو پیدا نمی کنم. از ناسزا گویی هموطنان ِ مستحق دلسوزی ام هم ... چی بگم ؟
    از نشانی صفحه ی شما به من رسیدن یا از هر جای دیگه , مهم نیست... بالاخره پیدامون می کنن. چیزی که قلب آدمو می شکنه , توهین به نازنین دختر ایرانه که مثل گل تو خیابون پر پر شد و خجالت زده گی من از خون پاکش ... فقط همین ! اصلا برای تلافی ِ این عمل زشت , شما لینک شدید... ببینم , چی کار می خوان بکنن؟ !
    عشق دردانه است و من غواص و دریا میکده ...
    پاینده ایران
    زنده نام ندا و سهراب و کیانوش و اشکان و ... تا همیشه ی تاریخ

    پاسخحذف
  38. كوروش جان
    شما خودتو نميخواد سرزنش كني كه كه اون افراد از وبلاگ شما به وبلاگهاي ما اومدن...بذار اينقدر حرف بزنن و چرت پرت به هم ببافن تا جونشون در بياد! بي خيال رفيق!

    پاسخحذف
  39. زمستان مینشیند در ضمیر باغ بی برگی
    هجوم زار و عریان وار سرماخیز و سردش را
    به جان خسته میکوبد
    نه مهتابی
    نه فانوسی
    نه چشم انداز شبگیر تگرگی سایه ی مرگی

    زمستان است...

    پاسخحذف
  40. کوروش جان هرچند که دوست شما هستند ولی اجازه بده یه غیبتی ازشون کنم
    این دوستت گویا آلزایمر داره، چون همه این سوالارو توی تمام پستها می ذاره؟
    کاش حداقل یه خلاقیتی داشت و چیزای بیشتری می ذاشت!
    حتی تو پستهای قبلی شما هم همینارو گذاشته! محض رضای خدا نکرده یه جمله شو عوض کنه آخه!
    تازشم من رفتم به تمام سوالاتش جواب دادم، خیلی هم مفصل (کوفتش بشه)! نه گذاشت نه برداشت همه رو حذف کرد!!!

    پاسخحذف
  41. سلام کوروش جان
    چه فرقی میکنه که این دوستان از کجا به وبلاگ من و بقیه رفته باشن ، به هرحال این دوستان هم جزئی از این مملکت هستند ، و چه بخواهیم و چه نخواهیم هر جایی که میریم باید باهاشون روبرو بشیم ، ولی یه نصیحت داشتم بهت ، خون خودت رو زیاد بخاطر اینا کثیف نکن ، اینا دقیقا همون کسانی هستند که بر گوشها و چشمها و قلبهاشون مهر خورده ، هر چقدر براشون توضیح بدی ، حرف خودشون رو میزنن ، نمیدونم شاید هم مزدور و مواجب بگیر باشن و کارشون تبلیغات احمقانه است . ولی واقعا برای من مهم نیستن ...

    پاسخحذف
  42. 1 ««« عدم بازداشت سران جنبش نشان داد که هنوز اندک مایه ای از عقلانیت در جناح حاکم وجود دارد. باید اذعان کرد که هر تصمیم عقلانی حاکمیت در نهایت برای جنبش سبز مفید خواهد بود. ..«« عجب عقلانیتی .. وای بحال ایران در حاكمیت عقلا ..

    2. در حال حاضر که بسیج اجتماعی فراگیر توسط جنبش سبز صورت گرفته است، مدل فشار از پایین / چانه زنی از بالا ظرفیت های مناسبی دارد. میتوان اصلاحاتی اساسی (حتی رادیکال و ساختاری) را از طریق این مدل و به طور تدریجی تحقق بخشید. برای این کار میتوان به جای لاش پرهزینه برای وادار کردن حاکمیت به عقب نشینی، برای چرخش یا تغییر رویکرد در حاکمیت تلاش کرد، تا هزینه بیان اعتراضات کاهش یابد و امکان طرح طالبات به صورتی مدنی فراهم شود.. به نظر میرسد این امر با کاستن از فشار امنیتی موجود، نیروی اجتماعی جنبش را افزایش دهد.....««« وای به حال ایران ..گفتید به این زودی به ازادی و دمكراسی می رسد با چانه زنی .. ؟

    3. در شرایط فعلی و به علت وجود تنیدگی میان باندهای امنیتی و جناح اصولگرا، باید به نظام فرصت داده شود که دسترسی و نفوذ محافل و باندهای درونی خود را به نوعی مهار کند. ترور علی موسوی و حمله به اتوموبیل کروبی نشان داد که خطر ترور دست کم به صورت بالقوه وجود دارد. برای بستن سرچشمه ترور باید به نظام کمک کرد که خود این غده سرطانی را درمان کند. ( .. جل الخالق .. فرصت بدهید كه استاد دانشگاه خودش را هم ترور كند و بگوید كار سیا و موساد و .. می باشد .. ..این فرصت دادن باید محدود و توام با فشار سنگین رسانه ای و اجتماعی باشد.. ««« كدام رسانه دست شناست و فشار ان چقدر است ..؟

    4. سیاسیون با تجربه جناح راست میدانند که حاکمیت دیر یا زود در برابر جنبش سبز تسلیم خواهد شد. اصلن ولش كن دلبستگی به حاكمیت به جایی رسیده كه با تجربه هم شسده اند ..
    5... وای به حالت ایران ویران

    6. فشار بر هسته قدرت باید همچنان ادامه یابد،.. عجب باز فشار ....ااااا

    پاسخحذف
  43. سلام وبلاگ ما با افتخار با لینک زیر فیلتر شد:
    http://www.boostan-e-sabz1.blogspot.com
    حال آدرس جدید مارا لینک کنید:
    http://www.boostan-e-sabz2.blogspot.com
    شما هم لینک شدید

    پاسخحذف
  44. آیا قربانی بعدی ، خود احمدی نژاد است؟
    بعد از مقصر دانستن سعید مرتضوی در جریان وقایع زندان کهریزک که عجیب انسان را به یاد سرنوست همنام خود یعنی سعید امامی می اندازد به نظر میرسد قربانی بعدی برای حفظ نظام ، احمدی نژاد باشد ، گواه آن نیز باز نمودن فضای سیاسی و برگزاری مناظره های انتقادی در صدا و سیمای جمهوری اسلامیست!!!! باور این موضوع که.....

    تحلیل شما در این خصوص برایم بسیار مهم است
    پس لطفا نظر بدهید ممنون

    پاسخحذف
  45. سعید سبزه بدان که اگر تروری انجام گیرد قربانی بعدی بدون شک شخص موسوی لعین یا ان کروبی است که حضرت گاو نزدش پرفسور است ...........
    هم اینک اگر دو چشم خدا به شما داده باشد میدیدی احمدی نژاد وقتی قدم به خاک خوزستان گذاشت چگونه از او استقبال نمودند ...........
    ولی موسوی بدبخت دائما در حال قایم شدن است و حتی جرئتی او را نیست که یک بار هم که شده به میان سبزی ها بیاید ..........
    اگر قرار به ترور احمدی بود تا حالا باید ترور می شد ولی میبینی که این طور نیست ...........
    ولی بیچاره اقای چیز یا ان کروبی که شبانه باید بگریزد ............
    ایا بدبخت تر از ایشان هم موجودی است ؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  46. خانم نسبتا محترم یهدا شما بجای این که مرا توبیخ کنید از این که چرا سوالاتم را در وبلاگ های جنبش سبز می گذارم بهتر است پاسخی برای رد سوالات من بدهید ....
    یهدا خانم شما هنوز جواب سوالات من را نداده منتظر سوال بعدب هستید ...........
    بعدش هم لطفا دروغ نگویید اگر فطرت انسانیت دارید .....
    من ندیدم شما به سوالات من پاسخ گفته باشید که من ان ها را از بخش نظرات وبلاگم حذف کرده باشم .......
    من که مخالف شما هستم سینه سپر کرده و ادرس وبلاگ خود را می گذارم ولی شما که میان هم پاره های خودتان هستید باز هم ترس دارید ............
    چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  47. آقای ابراهیمی حالا من که جواب دادم چه گلی به سرمون زدید؟

    پاسخحذف
  48. آقای دانشجو لطفا نظرتان را آزادانه در وبلاگ خود ایشان قرار دهید و مطمئن باشید پذیرای شما خواهند بود

    پاسخحذف
  49. مانور اعتصاب – طرح سکوت سبز-چهارشنبه ۳۰ دیماه

    برای دریافت متن طرح به آدرس زیر بروید

    http://raheazadi.com/1388/10/15/%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%A8-%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%AA-%D8%B3%D8%A8%D8%B2-%DA%86%D9%87%D8%B1%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87-30-%D8%AF%DB%8C%D9%85/

    پاسخحذف

حرف را باید زد
درد را باید گفت
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از متلاشی شدن دوستی ست
و عبث بودن پندار سرور آور مهر...
زنده باد مخالف من!