۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

تکرار تجربه ناموفق!


شاید بهترین معیار برای تحلیل وقایع روز عاشورا و تظاهرات امروز حامیان دولت، سخنان رهبر نظام در نماز جمعه 29 خرداد باشد. او در آن سخنرانی گفت:

باید در صندوق های رأی مشخص شود که مردم چه می خواهند نه در کف خیابان ها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی ، طرفین اردوکشی کنند به خیابان ها، اصلاً برای چه انتخابات برگزار می شود.

مردم چه گناهی کرده اند که باید به علت این کارهای ما، از کسب و کار و زندگی خود باز بمانند؟

در حال حاضر سبزها بدون توجه به تهدید و سانسور حکومت در مناسبتهای خاص و روزهای تعطیل تظاهرات میلیونی برپا میکنند و بعد از آن کودتاچیان با صرف هزینه سنگین به اردو کشی های چند روزه خیابانی میپردازند و کسب و کار و زندگی مردم را مختل میکنند و فرایند فلج سازی و اعتصاب سراسری با هزینه حکومت و به نفع جنبش سبز صورت میگیرد. دیگر شکی نیست که جنبش سبز با صبر و ایستادگی بر روش مسالمت آمیز خود، حکومت و رفتار آن را تغییر داده و خود را بر نظام تحمیل کرده است و حکومت هر چه تلاش میکند نمیتواند از موضع تدافعی خارج شود. بسیاری، تظاهرات فرمایشی حامیان دولت و بازداشتها را نشانه عزم حاکمیت برای دستگیری رهبران جنبش دانسته اند، اما به نظر میرسد وحشت حاکمیت از مراسم سوم و هفتم شهدای روز عاشورا باعث شده است که از تظاهرات دولتی به عنوان یک وسیله دفاعی استفاده شود تا حاکمیت و ماشین سرکوب آن نفسی تازه کنند. البته نمیتوان انکار کرد که بازداشت چهره های شاخص و رهبران جنبش زیانبار خواهد بود، اما جنبش سبز راه و مسیر و سازمان خاص خود را یافته است و با اندکی تلاش میتواند در غیاب رهبران به رشد خود ادامه دهد. دیگر نه جای نگرانی است و نه دلیلی برای برخورد و شاخ و شانه کشیدن؛ جنبش سبز آرام و مستحکم به پیش میرود و باند حاکم حتی نمیتواند روند رشد آن را متوقف کند.
آنتروپی!

حکومت در روز 16 آذر یک دیکتاتوری نظامی بود، بعد از آن تا 27 آذر به دولتی ایدئولوژیک تبدیل شد. این روند تا روز تاسوعا ادامه یافت و مجددا در روزهای تاسوعا و عاشورا شاهد دیکتاتوری نظامی بودیم. پس از آن حکومت به یک دولت پلیسی تبدیل شد و سعی کرد شکست روز عاشورا را با بازداشت شهروندان جبران کند، این تلاش چاره ساز نبود و از روز سه شنبه 8 دی ماه، مجددا شاهد دولتی ایدئولوژیک هستیم که مذبوحانه تلاش میکند توده های هوادار خود را در خیابان به صف کند. حکومت در محاصره مدنی سبزها قرار گرفته است و برای حفظ خود در هر هفته چندین بار تغییر ماهیت میدهد. این تغییر ماهیت مداوم نهایتا نظم درونی و تعامل ساختارهای درون حاکمیت را مختل و آن را از درون متلاشی میکند. ماهیت حکومت به دست حاکمان به تاراج میرود.
نیمه پنهان

هر حضور و تحرک جنبش سبز، در نوع خود یک نقطه عطف و یک نقطه آغاز جدید به شمار میرود. این بار در روز عاشورا مردم برای اولین بار در برابر سرکوب مقاومت کرده و از خود و حریم شهروندی خود دفاع کردند. آنها در غیاب یک پلیس بی طرف حفاظت از تظاهرات خود را بر عهده گرفتند و در پایان متفرق نشدند، بلکه با اراده خود به منزل بازگشتند. نکته هشدار آمیز و تکان دهنده وقایع عاشورا این بود که در این روز فقط نیمی از قدرت مردم به رخ حاکمیت کشیده شد. در تمام صحنه ها و تصاویر موجود زمانی که مردم یک یا چند تن از عوامل مهاجم را دستگیر میکردند، خود شهروندان مانع ضرب و شتم آنها توسط سایرین میشدند. این یک هشدار کاملا جدی به حاکمیت است، چرا که هنوز نیمی از جمعیت به نیم دیگر میگوید: «ولش کن» و در مقطع حساس کنونی رفتار حاکمیت نقش بسزایی در نوع واکنش شهروندان خواهد داشت. میتوان اختلاف نظر داشت و سازش هم نکرد، اما در عین حال زور آزمایی و لات بازی هم نکرد، چرا که از قدیم گفته اند دست بالای دست بسیار است!
ترور؛ یک بازی خطرناک، اما برای که؟

بنا به شواهد اولیه قتل سید علی موسوی حاصل یک ترور از پیش طراحی شده بود. تجربه نشان میدهد در همه کشورهایی که دولت جوخه ترور تشکیل داده است، خود دولتمردان پس از مدتی گرفتار جوخه های خودساخته شده اند. در روز عاشورا نیروی انتظامی فقط از وسائل ضد شورش استفاده کرد و قتلهایی که با سلاح گرم و تفنگ ساچمه ای صورت گرفت، خارج از رویه عمل سازمانی پلیس انجام شد. با توجه به فساد گسترده سیاسی و ویژگی های شناخته شده محافل امنیتی درون نظام، میتوان منبع ترور های روز عاشورا را حدس زد. واضح است که این ترورهای محفلی که به احتمال زیاد خارج از رویه ها و دستورالعمل های سرکوب سازمانی صورت گرفته اند، قبل از آنکه بتواند جنبش سبز را سرکوب کند، به انزوا و مصالحه ناپذیر شدن رهبر نظام منجر خواهد شد. محافل امنیتی در تلاش برای به انقیاد در آوردن رهبر نظام، از جیب او و مجموعه حاکمیت هزینه میکنند و در شرایطی که مردم به هیچ وجه حاضر به عقب نشینی نیستند، این هزینه ها عواقب ناگواری برای مجموعه حاکمیت در بر خواهد داشت. حاکمیت هنوز میتواند جنبش سبز را نادیده بگیرد یا سرکوب کند، اما بازی خطرناک محافل امنیتی و مداخله نیروهای غیر مسئول در عملیات سرکوب پلیس، مسلما به نفع نیروهای سیاسی درون حاکمیت نخواهد بود.
بازتاب بین المللی

شکست کامل تنها تعبیری است که میتوان برای سیاست خارجی باند حاکم به کار برد. اینجا به بیانیه های شدید الحن کشورهای خارجی اشاره نمیکنیم، آن چه جالب است لحن بیانیه دولتهایی مانند فرانسه و روسیه است که از دو «طرف» خواسته اند راه حلی سیاسی برای این بحران پیدا کنند. اکنون جهان پذیرفته است که جنبش سبز و رهبران محبوب آن یک «طرف» یا یک نیروی سیاسی تثبیت شده در عرصه سیاست ایران هستند و جامعه جهانی باند حاکم بر ایران را تنها نماینده بخشی از نیروهای سیاسی کشور میداند. جنبش سبز دیگر شورش شهری یا فقط یک جنبش مدنی نیست، بلکه یک نیروی به رسمیت شناخته شده سیاسی است که مورد شناسایی و احترام بین المللی قرار دارد. و در پایان

در چند هفته اخیر خیابانهای شهر شاهد همان اردو کشی است که رهبر نظام از آن بیمناک بود. مردم به تدریج عادت میکنند که به سر کار نروند و وقت خود را یا در تظاهرات بگذرانند یا در پای مباحث سیاسی و جستجو برای رسانه های مستقل. زبان چماق و گاز اشک آور ظرف 7 ماه گذشته ناکارآمدی خود را نشان داده و حاکمیت فرصت زیادی برای یافتن یک زبان مناسب جهت گفتگو با شهروندان در اختیار ندارد. حاکمیت و شهروندان دو راه در پیش روی دارند، یا طرف مقابل را مورد تهاجم قرار دهند و بفرسایند یا این که دلسوزانه به یکدیگر فرصت اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن بدهند. سبزها عجله ای ندارند، اما آمادگی لازم برای اتخاذ رویکردی دلسوزانه از طرف مقابل خود نمی بینند. زمان به ضرر حاکمیت میگذرد.


دانلود ورژن جدید فیلتر شکن جدید اولترا سارف U99

۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

آقای موسوی عزیز، من تا ته خط با شما هستم اما با شما به جمهوری اسلامی برنمیگردم.

آقای موسوی سلام
قبل از هر چیز درگذشت خواهر زاده گرامییتان را تسلیت می گویم.
من یک ایرانی معترض هستم، از همان ها که تصاویرشان را میتوانید از تلویزیون ها و اینترنت ببینید. از آنهایی که سالهاست به هر شیوه ای با استبداد میجنگند ، همان ها که 7 ماه است قلبشان را در خیابان های تهران جا گذاشته اند پیش نداها و سهراب ها و گوئی هر از چند روز دلشان تنگ می شود برای فضای فلسطینی شده کشوری با تمدنی به درازای تاریخ.
آقای موسوی من نه موافق خشونتم و نه برخوردهای تند و انقلابی و نه خواستار پیروزی و نتایج یک شبه. معتقد به اصلاح تفکر مردم هستم و با همه ضعف ها و کاستی هایش در نهایت توان خویش و با اقرار به قصور و کوتاهی هایم برای زنده ماندن این راه تلاش کرده ام، چرا که آنرا بهترین راه در فضای سیاسی حاکم بر کشورم تشخیص داده ام.
همیشه به حرکت با حداقل دفع و جذب حد اکثری ایمان داشته ام چون همه را مستحق نسیم خوش آزادی دانسته ام.
حرکت مردم ایران به زیبائی جنبش سبز نامیده شده و به درستی که ما نه اهل خشونتیم و نه خواستار جنبشی سرخ.
آقای مهندس موسوی از روز اولی که به نشانه اعتراض دوش به دوش هم میهنانم به خیابان ها آمده ام خوب میدانستم که هر چیزی بهائی دارد و بهای آزادی در برابر دژخیمان دیو صفت سرتاپا مسلح، ایثار جان است.
می دانستم که باتوم و اشک آور و گلوله در راه است اما نشکسته ام دیرین عهد خود را.
حق آزادی بر من این است که پاسش بدارم و برایش تلاش کنم و به نامش از جان ناقابلم مضایقه نکنم. خون من سرخ تر از خون هیچ کسی نیست. اما حق من بر آزادی این است که به خواسته هایم و به خواسته های مردمم جامه عمل پوشانده شود.
موسوی عزیز حق تو بر من این است که تا ته خط با تو باشم چون در میان خفقان حاکم بر جامعه ام این تو بودی که با شجاعت فریاد برآوردی و پشتت را خالی نخواهم کرد.
به دلیل همان عهد نانوشته بین من و تو و آزادی، حق من بر تو این است که در جریان مذاکرات و پیش نهادات تو با مسئولین حکومتی قرار بگیرم و از نتایج امر آگاه شوم.
من جزئی از آینده این مملکت هستم. آری آقای موسوی من تا ته خط با شما هستم ولی با شما به جمهوری اسلامی برنمی گردم.
ما خواستار حکومتی هستیم که در آن همه حق زیبا زندگی کردن داشته باشند.
یک جمهوری برای همه ایرانیان
زمینه سازی های مشكوك برای دستگیری مردمی! موسوی!

برخی منابع خبری از پاساژ مهستان خبر می دهند بنرها و تابلونوشته های بسیاری با این مضامین كه "مردم خود میخواهند نسبت به اقدام انقلابی در برخورد با سران فتنه بپردازند" در حال چاپ است.
به گزارش خبرنگار "آینده" این تابلوهای تبلیغاتی قاعدتا برای تجمع فردا آماده میشود كه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی برای آن در میدان انقلاب فراخوان داده است.
پاساژ مهستان از مراكز عمده تولید بنر و مقولات تبلیغاتی، به ویژه مربوط به مداحان و هیئت های مشهور است.
در همین حال در برخی محافل گفته شده فردا عده ای قصد دارند حركت كرده و به صورت مردمی! اقدام به دستگیری میرحسین موسوی نمایند.
سایت روزنامه نزدیك به یكی از نهادها هم نوشت:" فردا پس از پایان تجمع بزرگ عاشوراییان در محكومیت حرمتشكنی فتنهگران در روز عاشورا، تحصن مردمی در مقابل دفتر كار میرحسین موسوی در خیابان كارگر شمالی مقابل پارك لاله آغاز خواهد شد و این تحصن تا زمان برخورد قاطع قوه قضاییه با میرحسین موسوی و مهدی كروبی و سایر فتنه گران ادامه خواهد داشت. "
این فضاسازیها در حالی صورت می گیرد كه همواره سران نظام بر عمل در چارچوب قانون تاكید كردهاند و اقدامات عدهای خودسر و لباس شخصی در كوی دانشگاه، مجتمع سبحان و درگیریهای خیابانی كه آخرین آنها منجر به كشته شدن دست كم 7 تن در روز عاشورا شد، هزینه های زیادی به نظام و رهبری وارد كرده است.
همچنین در فضای ملتهب كنونی و عصبانیت معترضین از كشته شدن این افراد، در صورت انجام چنین تلاشهایی، احتمال حضور هواداران موسوی در محل و بروز درگیریهای خشن نیز می رود .
دو شایعه و انتشار آن تنها برای منع انجام آن توسط کودتاچیان:
1- با تابلو بودن فیلم قبلی پاره شدن عکس آقای خمینی! صدا و سیما تصمیم گرفت که فیلم آتش گرفتن قرآن رو به کارگردانان باتجربه بسپارند از این رو قرار شده که آقای سلحشور و مسعود ده نمکی فیلم آتش گرفتن قرآن رو برای صدا و سیما کارگردانی کنند! اخبار رسیده حاکی است که در این فیلم از بازیگران آماتور و بسیجیان ریش تراشیده و مو ژل زده استفاده شود
2- روز چهارشنبه رژیم قصد دارد با انفجار بمب و یا کشتن تعدادی از تظاهرکنندگان خودی در تظاهرات ضد سبز که خود آنرا اتمام حجت با فتنه نامیده است به بهانه ای دست یابد تا برانگیختن حس انتقام در عوام برای قلع و قمع مخالفین اقدام نماید
پی نوشت:
دوستان من بزرگترین ترس حکومت چشم انداز سراسرى شدن مبارزه براى بزير کشيدن جمهورى اسلامى است. رفتارهای رسانه ی کودتا و تظاهرات های بی ثمر کودتاچیان نیز برای ترساندن اذهان عمومی از جنبش سبز است ... دفع حداقلی و جاذبه ی حداکثری باید ضمیمه ی کار ما قرار گیرد ...

چند فیلم از روز عاشورای سبز :


این کلیپ ها را میتوانید مستقیما دانلود کنید (تنها با کلیک روی آن)

































خبرگزاري هرانا : خودرويي نظامي وابسته به نيروي انتظامي ايران با يورش به شهروندان معترض دست كم دو شهروند را به قتل رساند.به گزارش واحد انديشه و بيان مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، ظهر روز جاري در محدوده ميدان وليعصر شهر تهران، پس از ناكامي نيروهاي نظامي در پراكنده كردن مردم معترض و همچنين اشغال يك ايستگاه پليس در اين ميدان به دست شهروندان مورد اشاره. يك دستگاه خودروي وانت نظامي با حركت غيرمتعارف اقدام به يورش و زيرگرفتن تعداد زيادي از شهروندان و سپس فرار از صحنه نمود.در اين حادثه به گواه شاهدان عيني دست كم دو تن از شهروندان جان باخته و پانزده تن ديگر نيز دچار صدمات جدي شدند.پيش تر احمدرضا رادان، جانشين فرمانده نيروي انتظامي به خبرگزاري فارس گفته بود دو تن از جان باختگان امروز بر اثر تصادف با خودروي شخصي جان باخته اند، اين در حالي است كه ويدئوي منتسب به اين موضوع به خوبي نظامي بودن اين خودرو را نشان مي دهد.نيروي انتظامي تاكنون مرگ دست كم پنج شهروند در شهر تهران را در طي اعتراضات روز جاري تائيد كرده است، اين در حالي است كه منابع غير دولتي جان باختگان وقايع امروز را دست كم نه تن اعلام داشته اند

طبق پیش بینی ها باز فیلتر شدم اما خوشحالم که اکثر دوستان این بار این افتخار نصیب شان نشد !
این هم حکایت ماست با سران کودتا!

دانلود ترانه طاقت بيار رفيق از سياوش قميشي همراه با تصاویر اعتراضات


بهترین فیلتر شکن حال حاضر برای ایرانیان

دانلود ورژن جدید فیلتر شکن جدید اولترا سارف U99

۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

هرکه هستی باش اما باش در این عاشورا


ماههاست که سفر سختی را با هم شروع کرده ایم ، سفرمان طولانی است و سخت
یادت می آید؟
کنار هم از تجریش تا راه آهن ؟ دلمان مثل گنجشک می تپید از خوشحالی که همه هستیم و از نگرانی که “مبادا؟”،
یادت هست؟

مبادا شد ؛ یادت هست ؟
آن صبح که ناباورانه آن وقیح آمد و رذیلانه گفت که رایمان را دزدیده؟ یادت هست ؟
گفتیم می رویم بیرون کنار هم باشیم و ته دلمان چقدر ترس بود که مبادا آن وقیح واقعا فصل الخطاب باشد. همه بهت بودیم . ظلم بسیار دیده بودیم اما وقاحت و دروغی به این بزرگی و تجاوزی چنین دردناک به شعورمان کمتر. یادت هست؟
خبرها خوب نبود بسیاری از دوستانمان را همان روز اول گرفتند. موبایلهایمان را قطع کردند تا شاید بیاندیشیم که بیشمار نیستیم در این خشم. یادت هست؟
یادت هست آن دوشنبه ؟
یادت هست که چطور در گوشمان خواندند “حق تیر دارند نرو” و ما با قلب گنجشکیمان تا انقلاب رفتیم و ترسیدیم که مبادا تنها باشیم؟
یادت هست وقتی من تو را و تو مرا و ما دوستانمان را دیدیم اشک ریختیم؟
یادت هست همدیگر را در آغوش کشیدیم و آرام گفتیم “نترسید ما همه با هم هستیم” یادت هست ؟؟؟؟

ما بیشمار بودیم و این بیشماری دروغگوی وقیح را چقدر ترساند؟ یادت هست؟
یادت هست گفت می کشم و کشت؟
یادت هست ندا وقتی گفت “سوختم ” و دلمان را سوزاند سوختنش؟
یادت هست سهراب را ؟
محسن ؟
اشکان ؟
ترانه ؟
یادت هست کیانوش را ؟
یادت هست ؟

یادت هست که چقدر دلمان میخواست فریاد بزنیم اما سکوت کردیم و این سکوتمان آن دروغگوی بی شرم را چطور کر کرد؟ یادت هست؟
یادت هست وقتی وقیح دروغگو به التماس افتاد؟

یادت هست؟
وقتی دوستانمان را به نمایش واداشتند تا شاید دهان زیبای دوستانمان از وقاحت دروغشان کم کند؟ یادت هست که به چشمان ابطحی ، به دستهای عطریان فر و به دهان حجاریان نگاه کردیم و در دل گفتیم خدا به همراهت دوست دربند سبزم. یادت هست؟
یادت هست به مظلومیتشان چه گریستیم و به بزرگیشان چه افتخار کردیم؟
یادت هست دنده های شکسته سحرخیزمان چه کرد با ما؟ یادت هست؟

یادت هست؟ وقتی دیدیم که چه بیشماریم؟
یک شکل هم نبودیم و نیستیم اما با هم بودیم .
با هم الله اکبر گفتیم ،الله اکبری که پر از معنا بود. پر از با هم بودن ، پر از دلگرمی ،پر از تسلیت دوستان ، پر از ندا ، پر از سهراب ، پر از ترانه . یادت هست؟

اکنون موعد دیگری رسیده برای کنار هم بودن.
این موعد اسمش عاشوراست.
این بار عاشورایی ایرانی. موعد دیگری که من باشم و تو و جای خالی سهرابمان.

نمی دانم مسلمانی یا نه
نمی دانم بهایی هستی یا نه
نمی دانم مسیحی هستی یا نه
نمی دانم یهودی هستی یا نه
نمی دانم بی دین هستی یا نه
نمی دانم
هرچه هستی باش
اما باش
من و تو ساکنان این سرزمینیم
من و تو کنار هم بیشماریم و بی شکست
من و تو باید با هم باشیم
حتی اگر تو مثل من مسلمان ، بی دین ، مسیحی ، یهودی ، بهایی نباشی
باز هم مثل من ایرانی هستی
همین مهم است
حتی اگر بسیجی بودی و هستی
ما منتظریم که بیایی و کنار ما باشی
ما برای تو هم جا داریم
اگر در دلت هنوز نقطه ای عشق به فردای آزاد هست
اگر در دلت مانند بسیاری از دوستان سابقت نقطه ای شک به گذشته پدیدارشده
برای تو هم جا داریم
نه اشتباه گفتم ، ما برای تو جا نداریم،
جای تو اگر نیایی کنارمان خالی است
و خالی میماند تا بیایی
هرکه هستی باش
اما باش
سهراب چشم به راهمان است
یادت هست به مادر چه گفت؟
مادر اگر نرویم دیگر پشت دیوارها هم نمی توانیم حرفی بزنیم
سهرابمان چشم به راهمان است
میدانی؟
دوست من هرچه هستی باش
هر شکلی هستی باش
برای من تغییر نکن
ایران همانقدر به من تعلق دارد که به تو
هرچه هستی باش
هر که هستی باش
اما باش
کنارمان باش



پی نوشت :

بنویسید: "زنده باد جنبش سبز"، اسکناس نو جایزه بگیرید!

تا 17 دی ماه چیزی باقی نمانده. روزی که اسکناسهای نوشته دار بی اعتبار میشوند. پس با نوشتن شعار بر روی اسکناسهای فرسوده و تحویل آن به بانک علاوه بر نمایش قدرت جنبش سبز اسکناس نو دریافت کنیم!

مالیات ما بهتر است خرج خودمان شود تا کشور بولیوی!

دانلود فیلتر شکن قوی اولتراسارف U98

رسيد مژده که ايام غم نخواهد ماند
چنين نماند، چنين نيز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر يار خاکسار شدم
رقيب نيز چنين محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشير مي زند همه را
کسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند
چه جاي شکر و شکايت ز نقش نيک و بدست
چو بر صحيفه هستي رقم نخواهد ماند
غنيمتي شمر اي شمع وصل پروانه
که اين معامله تا صبحدم نخواهد ماند
ز مهرباني جانان طمع مبر حافظ

که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند

این چند روزه مورد حمله ی جوجه هکران بسیجی قرار گرفتم که ترافیک سایت را بالا برده بودند و کسی قادر به ورود به سایت نبود حتی خودم هم به سختی میتونستم وارد بشم اما فقط تونستند توی آمار سایت اخلال ایجاد کنند و بس!

در صورت فیلترینگ عدد 3 را به 4 تغییر دهید یا از این دامنه استفاده کنید

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

پدر رفت!

محرم واقعا محرم شد... آیت الله منتظری در کمال مظلومیت رفت...
آيتالله العظمی حسينيعلي منتظري دار فاني را وداع گفت
اين مرجع تقليد كه هشتاد و هفتمين سال عمرش را ميگذراند، شب گذشته بر اثر بيماري دار فاني را وداع گفت.
با انتشار خبر درگذشت "آيت الله العظمي حسينعلي منتظري" خيل عظيم علاقه مندان و مقلدان ايشان از سراسر ايران به خصوص شهرهای تهران، اصفهان و نجف آباد خود را براي حضور در مراسم تشييع پيكر وي آماده مي كنند.
به گزارش جرس، بنابرگزارشهاي رسيده قرار است مراسم تشييع پيكر آيت الله العظمي منتظري فردا ساعت 9 صبح از روبروي منزل ايشان برگزار شود.
از شهر قم همچنین خبر می رسد که تدابیر امنیتی در این شهر برقرار شده و پلیس ضد شورش در برخی از مناطق شهر حضور یافته است.
در اين حال كساني كه از صبح امروز راهي قم شده اند از ترافيك شديد در اتوبان تهران-قم خبر مي دهند .
با توجه به تدارك گسترده عمومي براي حضور در مراسم تشييع جنازه آيت الله العظمي منتظري به نظر مي رسد مسيرهاي منتهي به قم در ساعات آينده با بار ترافيكي به مراتب شديدتري نيز روبه رو شود
آدرس دفتر آیت الله العظما حسینعلی منتظری (رحمة الله علیه) جهت حضور ارادتمندان حضرتش :
خیابان شهید منتظری، کوچه شماره 12 ، تلفن: 14-7740011-0251 ، فاکس: 7740015 -0251
27 آذر حمله یا دفاع؟!
فراخوان جناح حاکم برای تجدید بیعت با رهبر نظام، که تحت عنوان حمایت از منزلت آیت الله خمینی صورت گرفته بود، به نتایج مطلوب خود نرسید. کودتاچیان تلاش زیادی به خرج دادند که از موضع تدافعی ماه های گذشته خارج شده و برای اولین بار از موضع تهاجمی وارد شوند. این امر با سناریوی پاره کردن عکس آیت الله خمینی صورت گرفت. تظاهرات روز جمعه هم این قابلیت را دارد که به سرکوب سبزها منتهی شود و هم میتواند به سرآغازی برای تسلیم حاکمیت مبدل شود. این امر به هوشیاری و فرصت شناسی سبز ها بستگی دارد.
تعداد شرکت کنندگان در این تظاهرات نسبت به تجمعی که تحت عنوان "جشن پیروزی احمدی نژاد" برگزار شده بود، کاهشی 70 درصدی داشت! این یعنی تعداد حامیان فعال دولت کودتا، ظرف مدت شش ماه، از حدود 40 هزار نفر، به حدود 10 هزار کاهش یافت. هرچند باید به خاطر داشت که بخشی از جمعیت در روز جمعه نه به خاطر حمایت از دولت کودتا و رهبر نظام، بلکه به علت اعتراض به پاره کردن عکس آیت الله خمینی به خیابان آمده بودند. با این وجود تظاهرات روز 27 آذر، هم میتواند سرآغاز بازگشت عقلانیت به مواضع جناح حاکم باشد، و هم میتواند به نقطه شروعی برای خطرناک ترین تحرک کودتاچیان تبدیل شود.

تظاهرات 27 آذر از یک سو به بهانه اهانت به بنیانگذار نظام، تمام توانایی نمادین و ظرفیت ایدئولوژیک باند حاکم را به خدمت گرفت و از سوی دیگر با بی اعتنایی سبزها، امکانی فراهم آورد که کودتاچیان و به خصوص رهبر نظام، صرف نظر از تبلیغات رسانه ای، برآوردی واقع بینانه از نیروهای وفادار به خود کسب کنند. اکنون آنها میدانند که در اقلیت محض قرار دارند و حتی تحت لوای دفاع از آیت الله خمینی هم نمیتوانند جمعیتی معادل یک سیصدم جمعیت هواداران جنبش سبز به خیابان بیاورند. در صورتی که اندک مایه ای از عقلانیت سیاسی در باند حاکم وجود داشته باشد، این تجمع میتواند نقطه آغازی برای عقب نشینی و تسلیم در برابر خواست ملت باشد.
اما از طرف دیگر این تظاهرات میتواند به تلاشی غیر عقلانی برای سازماندهی مجدد نیروهای باقی مانده تبدیل شود. میتوان استدلال کرد که باند حاکم با استفاده از تمام ابزارهای ایدئولوژیک و ارعاب و تهدید، سعی کرد خطوط دفاعی خود را در اطراف کانون قدرت خود (رهبری) از نو به خط کند و برای رویارویی در دهه محرم آماده شود. از این نظر تظاهرات دولتی 27 آذر یک نقطه عطف به شمار میرود. چرا که میتواند پایه ای برای استوار کردن خطوط تهاجمی علیه جنبش سبز و نیروهای میانه رو فراهم نماید. این امر نیازمند هوشیاری کامل سبزهاست، زیرا در صورتی که این تظاهرات به صورتی شفاف پاسخ داده نشود، تحدید یا بازداشت رهبران جنبش سبز، دور از ذهن نخواهد بود.
اما نطفه شکست این تظاهرات ( و سناریوی پشت آن) در خود آن نهفته است: تظاهراتی از طرف سازمانهای وابسته به رهبر نظام و سپاه پاسداران اعلام شد. دعوت ها و فراخوان های متعددی صورت گرفت و با تهدیدهای رئیس قوه قضائیه و افرادی مثل حیدر مصلحی و حسینیان همراه شد. چنین تظاهراتی برای رسیدن به نتیجه و خاتمه دادن به بحران باید به یکی از نتایج زیر دست یابد، در غیر این صورت نمیتوان آن را پیروزمند دانست:

یا باید وحدت برقرار شود و همه (به خصوص تجدید نظر طلبان یا کسانی که مورد غضب پیشوا قرار گرفته اند) با پیشوا تجدید بیعت کنند، یا این که بخش انشعاب کرده و وحدت شکن حاکمیت در همان روز و در هیاهوی توده ها جراحی شود. اما در روز 27 آذر، هیچ یک از دو گزینه فوق برآورده نشدند. پیش از تظاهرات سبزها اعلام کردند که در آن شرکت نخواهند کرد. علاوه بر آن و مهمتر این که خانواده آیت الله خمینی به صورت معنی داری سکوت کردند، هاشمی رفسنجانی همراهی نشان نداد و از بی فایده بودن ارعاب و فضا سازی سخن گفت. جالب آن که شماری از میانه رو ها و راستگرایان هم ترجیح دادند خود را درگیر نکنند. بنابراین تظاهرات 27 آذر به اهداف از پیش تعیین شده خود نرسید؛ این امر در تندی شعارها و سخنرانی که بیشتر به فحاشی شبیه بود، قابل مشاهده است.
اما با این وجود باید هشیار بود، چرا که اگر این تظاهرات با پاسخی مناسب همراه نگردد، میتواند به نقطه آغازی برای سرکوب جنبش سبز و بازداشت رهبران آن تبدیل گردد. تظاهرات روز 27 آذر، لزوما یک حرکت شکست خورده نیست، بلکه فقط نطفه شکست در آن هست؛ این نطفه باید در اولین فرصت مناسب "بارور" شود.

۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه

شمشیر دو لبه! + بیانیه دعوت عمومی برای شرکت در مراسم دهه محرم سبز

مهم مهم
.
اولین روز محرم و اولین تجمع
.
26 آذر پنج شنبه ساعت 10 شب ، الله اکبر
.
در این فرصت کوتاه نیاز به بسیج همه ابزارهای ارتباطی و اطلاع رسانی وسیع داریم. فرصت کوتاه است و رسانه شمایید!!
.
آخرین حربه کودتاچیان را از آنان بگیریم
.
ملت بزرگ ایران طی 6 ماه گذشته در برابر خشونت وحشیانه دولت دروغ و تجاوز مقاومت کرده است و اینک در آستانه ماه محرم به حساس ترین مرحله از مبارزات مدنی خود رسیده ایم.
.
در این مدت کودتاچیان تمام ابزارهای خشونت و سانسور و سرکوب را به کار بردند تا مشعل سبز حق طلبی و آزادی خواهی ملت ایران را برای همیشه خاموش کنند و هر بار با هوشیاری و اتحاد ملت شکستی سخت را متحمل شدند. اما در 16 آذر ماه، آخرین و کثیف ترین نمایش خود را تدارک دیدند تا ملت حق طلب ایران را به کینه توزی و انتقام جویی متهم ساخته و به این بهانه منتخبان واقعی ملت را حذف کنند. اما آگاهی شهروندان و هوشیاری منتخبان ملت سبب شد این نیرنگ به خودشان برگردد و جمعه 27 آذر ماه فرصتی دیگر برای حضور میلیونی ملت آزادی خواه ایران در خیابانها فراهم شود؛ و مکرو مکر الله و الله خیر الماکرین!
.
نمایش قرآن بر نیزه کردن کودتاچیان به فرصتی تبدیل شد که یک بار دیگر با حضور عظیم خود چشم جهانیان را خیره سازیم. ما همچون روز قدس سبز، روز 13 آبان و روز 16 آذر به خیابان می آییم که اثبات کنیم که با هیچ اندیشه ای سر ستیز نداریم. اما اجازه نمیدهیم که تحت هیچ عنوانی رای و سرنوشت مان را از ما بدزدند. هیهات که سرنوشت ما این نیست که تحت حاکمیت دروغ و وقاحت زندگی کنیم! به خیابان می آییم که فریاد بزنیم میزان رای ملت است و هیچ کس حق ندارد خود را قیم این ملت رشید بداند. به خیابان می آئیم تا اجازه ندهیم دیکتاتوری خود را به نام دفاع از مذهب و روحانیت توجیه کنند.
.
این بار هم مانند تجمع خودجوش 7 تیر، محتاج حمایت و همدلی تک تک شهروندان هستیم. فرصت کوتاه است و رسانه ها محدود شده اند، اما شب پرستان مخفیانه مشغول جمع آوری نیروهای خود برای نمایش قدرت در روز جمعه هستند. این بار هم رسانه شمائید. دراین ساعات حساس باقی مانده، نیازمند اطلاع رسانی وسیع تک تک شهروندان مسئول و آگاه ایرانی هستیم.
.
جمعه 27 آذر 88 ، بعد از نماز جمعه، محل تظاهرات دولتی: مقابل سر در اصلی دانشگاه تهران
.
برای حضوری عظیم و میلیونی نیازمند بسیج تمام امکانات برای اطلاع رسانی هستیم؛ رســانـه شــمایید.
.
بیانیه مشترک گروه انقلاب سبز و صفحه حامیان میرحسین موسوی در فیسبوک
پس از خبر سازی صدا و سیما در خصوص پاره کردن عکس بنیانگذار نظام، حرکتی رذیلانه و خطرناک شکل گرفت که نه تنها جنبش سبز، بلکه آینده کل کشور را هدف گرفته است. جنبش سبز امروز دارای یک تجربه عمیق تاریخی است و باید از این تجربه در مسیر پیشبرد جنبش استفاده کرد.

شاید شمار زیادی از هواداران جوان جنبش سبز به یاد ندارند که جنبش دانشجویی در تیر ماه 1378 چطور سرکوب شد. پس از واقعه 18 تیر و حمله وحشیانه سپاه و بسیج به خوابگاه دانشگاه تهران، دانشجویان و بخشهایی از مردم در اعتراض به این اقدام دست به تجمع و تحصن در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران زدند. پس از چند روز درگیری، رهبر نظام بر صفحه تلویزیون انحصاری ظاهر شد و به مظلوم نمایی و گریه و زاری پرداخت. پس از آن در 23 تیر جمعیتی قابل توجه از عوامل سپاه و رهبری (ظاهرا بیش از 200 هزار نفر) بسیج شد و در برابر چشمان حیرت زده ملت، دانشجویان و مردم تجمع کننده «جارو» شدند. هر چند نمیتوان و نباید کم کاری برخی از مسئولان وقت را فراموش کرد، اما در آن مقطع قدرت جناح حاکم و رهبر نظام قابل مقایسه با امروز نبود. به همین دلیل در یک مبارزه فرسایشی و با استفاده از کثیف ترین حقه ها، توانستند مجلس را از منتخبان ملت پاکسازی کنند و در نهایت در سال 84 و با استفاده از ناامیدی و یاس مردم، رئیس دولت مورد نظر خود را بر کشور مسلط کنند، که آثار و نتایج شوم و مخرب اش را همه میدانند.
امروز 10 سال از واقعه حمله به دانشگاه میگذرد و جناح حاکم تصور میکند که میتواند حربه پوسیده خود را مورد استفاده قرار دهد. جناح حاکم حرکتی خزنده را آغاز کرده است که در گام اول دانشگاه و در مرحله بعد رهبران جنبش سبز را به طور کامل سرکوب کند و پس از آن با خیال راحت، دهه محرم را با کمترین هزینه به پایان برساند. اما آیا ملت ایران تجربه تاریخی خود را فراموش میکند و به کودتاچیان فرصت قدرتنمایی میدهد؟


در درون جنبش سبز، طیف های مختلف و متنوعی وجود دارد، اما از نظر همه همراهان و هواداران جنبش، این تفاوتها مایه قوت جنبش است و هرگز باعث نابرابری در حقوق شهروندی و سیاسی سبزها نمیشود. در حالی که از نظر جناح حاکم سبزها از طیف های متفاوتی تشکیل میشوند که میتوان آنها را درجه بندی کرد. آنها ملت حق طلب و آزاده ایران را به خس و خاشاک، مطرب و رقاص، پیاده نظام دشمن، عوام ساده لوح، خواص مردود و برادران سابق تقسیم میکنند، اما از نظر سبزها، همه این القاب و سازندگان آن مهملاتی باطل و مظهر ظلم و بی عدالتی هستند. آری در درون جنبش سبز در خصوص دوران رهبری آیت الله خمینی، تفاوت نظر وجود دارد، اما سبزها اثبات کرده اند که تفاوتها را به رسمیت میشناسند، حذف نمیکنند و حقوق شهروندی و آزادی بیان یکدیگر را ارج مینهند. سبزها هرگز درجه بندی مطلوب رهبر نظام و هیچ نوع درجه بندی غیر انسانی و ضد حقوق بشری را تحمل نمیکنند. اکنون پرسش این است که آیا برای لغو درجه بندی و تفکیک سرکوبگرانه ملت، باید مقابله به مثل کرد و درجه بندی متفاوتی ارائه کرد، یا این که باید هر نوع درجه بندی و تفکیک شهروندان را برای همیشه نابود کرد؟

سبزها با هر سلیقه و گرایش سیاسی یا مذهبی، در 6 ماه گذشته تحت سخت ترین فشارها در کنار یکدیگر مقاومت کرده اند و اکنون بازی به مرحله ای رسیده است که طرف مقابل تمام هستی خود را به ریسک گذاشته و دارد بلوف میزند. این مسلما یک جنگ روانی و رسانه ای است و مقابله با آن، به اندازه مقابله با باتوم و اسلحه دشوار است. بعد از نمایش شنیع صدا و سیمای انحصاری، جناح حاکم اندک نیروی باقی مانده خود را سازماندهی کرده است و در حال تلاش برای فتح تدریجی خیابان هاست. آنها از شهرستانهای کوچک و مناطق مذهبی و بسته شروع کرده اند و به تدریج به سمت پایتخت لشکر کشی میکنند. اما واکنش عموم مردم و به خصوص رفتار خانواده آیت الله خمینی اثبات میکند که کودتاچیان هیچ احترام و علاقه ای به آیت الله خمینی ندارند و از عکس او به عنوان یک حربه، استفاده ابزاری میکنند. این حربه معاویه ای، نباید باعث جر و بحث یا اختلاف و شکاف در بین سبزها شود، بلکه باید این حربه را با درایت از دست شان خارج کرد.



بسیاری از ما اصلا آیت الله خمینی و حکومتش را به یاد نداریم، برخی دیگر در آن دوران محدود شدیم یا خساراتی دیدیم. اما در 22 خرداد به این نتیجه رسیدیم که باید خود را از اسارت گذشته رها کنیم در انتخابات شرکت کنیم. اگر آن تصمیم درست نبود، امروز کودتاچیان گرفتار چنین وضع رقت انگیزی نبودند. سبزها در انتخابات و اعتراضات بعد از آن، آزادانه آمدند و رای دادند و همین باعث شد که 6 ماه تهدید، آدم ربایی، شکنجه، کشتار و تجاوز کوچکترین خللی در وحدت عمل سبز ما ایجاد نکند. اما در طرف مقابل هر روز شاهد ریزش بیشتر در درون جناح حاکم هستیم. زیرا عمل آنها بر اساس اختیار و آزادی نیست، بلکه فقط اطاعت از فرمان است. به همین جهت آنها که اثری از انسانیت و آزادگی در وجود شان هست، از کودتاچیان جدا میشوند و با حفظ عقاید خود به صف متحد ملت میپیوندند. اکنون بسیاری از کسانی که در زندان شکنجه میشوند، به آیت الله خمینی علاقه مند هستند، اما این امر باعث نمیشود که مورد علاقه سبزها نباشند و از حقوق شهروندی شان دفاع نشود. علاوه بر این آیت الله جوادی آملی و محمد نوری زاد هم با اعمال و گفتار شجاعانه خود، دیکتاتور را به گونه ای دیگر رسوا کردند و حتی آیت الله امامی کاشانی هم به مزدوران اجازه نداد در مدرسه تحت مدیریت اش، تجمع فرمایشی برگزار کنند.

اکنون کودتاچیان با خودزنی مشمئز کننده خود، اشتباهی بزرگ را مرتکب شده اند، اما کسانی که از ملت بریده اند، دیگر هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند. آنها به معنای واقعی کلمه هیچ و پوچ هستند و تنها امید شان این است که با سرایت پوچی به اردوی بزرگ و متنوع سبزها خود را حفظ کنند. تنها امید آنها این است که با خبر سازی و سوء استفاده از عکس آیت الله خمینی، سبزها را در آستانه دهه محرم منفعل و متفرق کنند. اما این تیغ دو لبه است: یک لبه اش به سوی سبز هاست و لبه دیگرش به سوی کودتاچیان!

تلاش مذبوحانه کودتاچیان به این امید صورت گرفته است که شکافی در میان سبزها ایجاد کنند. بر طبق سناریوی آنها، سبزها در واکنش به مانور رسانه ای در خصوص عکس پاره شده آیت الله خمینی، یا سکوت میکنند، یا این که دو دسته میشوند. اگر سبزها سکوت کنند، رهبر نظام و سایر کودتاچیان به عنوان مدعی وارد عرصه میشوند و به رهبران جنبش حمله میکنند و مقدمه سرکوب اعتراضات و دستگیری منتخبان ملت فراهم میشود. اما اگر سبزها بخواهند واکنش نشان دهند، تفاوت و تنوع عقاید در مورد آیت الله خمینی، باعث دو دستگی در میان سبزها میشود و کودتاچیان که بعد از این همه سرکوب و خشونت ناکام مانده اند، میتوانند اولین شکاف را در مجموعه هوادارن جنبش سبز ایجاد کنند.
اما در سوی مقابل حرکتی هوشمندانه شکل گرفته است که میتواند رشد جنبش سبز را تضمین و سقوط دولت کودتا را اجتناب ناپذیر کند. سران جنبش با تقاضای مجوز برای راهپیمایی یک بدل هوشمندانه در برابر حمله کودتاچیان رو کردند. اکنون اگر باند حاکم به درخواست مجوز برای اعتراض به نیرنگ رسانه ای صدا و سیما پاسخ مثبت بدهد، سبزها فرصتی برای حضور میلیونی، این بار بیشتر از همیشه، خواهند داشت و میتوانیم همراه با رهبران جنبش سبز، به خیابان آمده و این بار به جای سکوت، با شعار های سبز خود خواستار سقوط دولت کودتا شویم. اما اگر به تقاضای مجوز پاسخ منفی بدهند، روند رو به افول دولت کودتا، به یک سقوط آزاد تمام عیار تبدیل میشود. زیرا دیگر شکی باقی نمیماند که پاره کردن عکس و نمایش تصاویر مونتاژ شده آن از صدا و سیما، کار سپاه و باندهای متحد رهبری است که تقلب در انتخابات را صورت دادند.

لینک دانلود بیانیه سبز



اینک ملت منتظر است تا محرم گردد

محرم فرا میرسد و ملت ایران داغدار است؛ ملت ایران سوگوار است، اما ناامید نیست.

امروز کوچه و خیابان و زندان و دانشگاه، غرق به خون مظلومان است. اما بارقه ای سبز در افق، به انتظار نشسته است؛ افقی که اگر فقط یک گام برداریم، پیش پای ما خواهد بود.


سالهاست که دیکتاتور، با پول بیت المال، ذوب شدگان دست آموز خود را به جان ملت انداخته است. سالهاست که در خلوت سیاه شب، خون بیگناهان را بر زمین ریخته اند. اما امروز در خیابان آدم میکشند و آدمکشی خود را نمایشنامه میکنند و میگویند که اینها همه اغماض بود و از این به بعد بیشتر می کشیم!

فقط 6 ماه، با هم ایستادیم و نترسیدیم و دیکتاتور را چنان خوار کردیم که امروز خود را در پشت یک عکس پاره شده پنهان کرده است. کودتاچیان ترسیده اند و برای پنهان کردن ترس خود، میخواهند مردم را بترسانند. بزدلان مدعی مدیریت جهان، اکنون به آخر خط رسیده اند و تنها راه بقای خود را در خودزنی و نمایشهای مبتذل خیابانی میبینند. آری، ما ثابت کردیم که این بساط ظلم برچیدنی است. این استبداد حقیر، بی شک رفتنی است و ما تا آخر ایستاده ایم.

فرصت کوتاه است. نباید به کودتاچیان مهلت دهیم که کشورمان را با تحریم و جنگ نابود کنند. نباید در خانه نشست و گفت استبداد رفتنی است؛ آری چنین است، اما سرنوشت ما، سکوت در برابر ظلم نیست! پس از این همه تحقیر، اکنون در پیشگاه وجدان خود موظفیم که بساط استبداد را به دست خود بر چینیم و این ننگ را از دامن کشور پاک کنیم.

محرم، فرصتی است بزرگ برای بریدگان از ملت که همچون حر بن یزید ریاحی، کلاهخود از سر بردارند و به آغوش ملت بازگردند. در دهه سبز محرم، همه به خیابان می آییم تا نشان دهیم چرا قرنهاست که حق طلبی و ظلم ستیزی حسین (ع) را گرامی میداریم.

در دهه سبز محرم، به نام مقدس انسان، به خیابان می آییم تا رای مان، کشور مان و حیثیت مان را پس بگیریم. به خیابان می آییم تا در گوش سنگین دیکتاتور فریاد بزنیم که ما صغیر نیستیم، بلکه انسانهایی رشید هستیم، آزاد هستیم، آزاده هستیم و زندگی ما از آن ماست و آن را هر طور که بخواهیم رقم میزنیم! به خیابان می آییم که امپراتوری ترس و دروغ و تحقیر را برای همیشه ویران کنیم.

روزهای تاسوعا و عاشورای امسال، ایران یکپارچه فریاد نفی ظلم و استبداد خواهد بود.


پی نوشت :

دوستان برای محرم دارند کم کاری میکنند ...
با هر عقیده ای در دهه محرم با هم، هم صدا میشویم و سرود پیروزی خون بر شمشیر را میخوانیم ...

دانلود فیلتر شکن قوی اولترا سارف 9.8
Ultra Surf 9.8

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

از کارناوال عاشورا تا اهانت به عکس آیت الله خمینی،هشدار به سبزها در خصوص حیله تکراری کودتاچیان!

از میان همه وقایع چندش آور و دردناک روز دانشجو، کودتاچیان قضیه پاره کردن یک عکس را به شدت رسانه ای کرده اند. داستان از این جا شروع شد که صدا و سیمای انحصاری کودتا از میان تمام اخبار و شعارهای روز دانشجو، یک خبر احتمالا ساخته شده و مشکوک را به عنوان خبر اصلی روی آنتن برد، تا به اصطلاح عمق دین ستیزی و انتقام جویی جنبش سبز را نشان داده باشد.
اجازه دهید قبل از پرداختن به تصاویر مربوط به آتش زدن عکس آیت الله خمینی، به پس زمینه های تاریخی آن نگاهی کوتاه داشته باشیم. در سال 1376 و در بحبوحه مبارزات انتخاباتی (که با ایام محرم مقارن بود) فیلمی 20 دقیقه ای از دختران بی حجاب و پسران به اصطلاح سوسول در محافل مذهبی و سیاسی توزیع شد که با تعداد زیادی اتومبیلهای گران قیمت کارناوالی درست کرده بودند و در عصر روز عاشورا، به رقص و دست افشانی برای خاتمی میپرداختند و شعار «فقط خاتمی» سر میدادند. این فیلم که بعدها به فیلم کارناوال عاشورا معروف شد، در مقیاسی عظیم در کلیه مساجد و حوزه های مذهبی کشور توزیع شد و در بین مذهبیون نفرت و انزجار شدیدی از خاتمی و هوادرانش ایجاد کرد. اما بعد ها مشخص شد که این فیلم توسط حامیان شبه نظامی نامزد مطلوب رهبری در صدا و سیما ساخته شده است و زنان به اصطلاح معلوم الحالی که در فیلم دیده میشوند، همانهایی هستند که در قالب گردانهای شش نفره در خانه های عشرت امثال سردار زارعی دست به دست میشوند. خاتمی از سازندگان فیلم شکایت کرد، اما جالب آنکه قوه قضائیه به این شکایت رئیس جمهور وقت اصلا رسیدگی نکرد.
اینک در آستانه ماه محرم، حرکتی مشابه برای تحریک علما و روحانیون صورت گرفته است تا به آنها القا شود که هدف سبزها، اعتراض به آدمکشی، تجاوز و شکنجه نیست. سبزها به دنبال نابود کردن اصل روحانیت هستند. دلایل این امر متعدد است؛ چون از بین این همه تصاویر و اخبار و شعارها، فقط پاره کردن عکس آیت الله خمینی روی آنتن رفت. به عنوان مثال تصاویر متعددی هست که نشان میدهد عکس رهبر نظام پاره یا لگد مال میشود، یا بر ضد شخص وی شعار داده میشود، اما صدا و سیما این تصاویر را دارای ارزش خبری نمیداند و فقط پاره کردن عکس آیت الله خمینی را نشان میدهد. شاید برای برخی از مخالفان نظام این حرکت خوشایند بوده باشد ، اما باید از خود بپرسیم که در حالی که هزاران نفر به خاطر شعار علیه دیکتاتور زنده باتوم میخورند و شکنجه میشوند، حمله به عکس کسی که 20 سال پیش از دنیا رفته، فقط میتواند به نفع کودتاچیان تمام شود. پاره کردن یا آتش زدن عکس کسی که دیگر زنده نیست، به معنی تلاش برای حذف اندیشه اوست و سبزها نشان داده اند که اهل تکثر هستند و هیچ وقت به دنبال حذف یک عقیده نیستند، بلکه کاملا برعکس به دنبال ایجاد چارچوبی دموکراتیک برای زندگی مسالمت آمیز و حقوق برابر پیروان همه عقاید هستند.
باید هشیار بود که مانور کردن بر روی این خبر، تلاشی است برای به حاشیه راندن اخباری مهم تر، نظیر حمله لات ها و چاقو کش های سپاه به دانشگاه و همکاری رئیس دانشگاه با این گروه اراذل، که از زمان تاسیس دانشگاه تهران تا امروز سابقه نداشته است. باید توجه داشت که این حرکت، ناشی از وحشت کودتاچیان از دهه محرم است که روحانیون و واعظان از نزدیک با تمامی اقشار جامعه ارتباط میگیرند و با مواضع حق طلبانه و «عاشورایی» ملت آشنا میشوند. باید توجه داشت که این حرکت، فقط یک تلاش رسانه ای است و تظاهرات محدودی که انجام میشود، فقط در حوزه ها و مکانهای سربسته است. کودتاچیان جرئت به راه انداختن تظاهرات عمومی را ندارند، زیرا میدانند که هر تظاهراتی فورا به وسیله مردم تصرف خواهد شد. جالب این که در حال حاضر دولت مهرورز (که تا این لحظه هیچ واکنشی به خبر ساختگی نشان نداده) حاشیه امنی پیدا کرده و در فرصت به دست آمده، به شکنجه زندانیان و تخریب کشور مشغول است. بنا براین، این هیاهو چیزی نیست جز تلاش برای ایجاد حاشیه امن و ادامه حیات دولت کودتا و تداوم جنایاتی که در 6 ماه اخیر صورت گرفته است.
مسلم است که در میان جمعیت عظیم هوادار جنبش سبز، تعداد علاقه مندان به آیت الله خمینی کم نیست. در عین حال کسانی هم هستند که به او علاقه مند نیستند، اما مسئله این است که سبزها این تفاوت ها را به رسمیت میشناسند و آن را سرکوب نمیکنند و هیچ کس را وادار به وحدت با خود نمیکنند. مهم نیست که کدام دسته در اکثریت هستند، آن چه اهمیت دارد این است که سبزها احترام به عقاید و همزیستی مسالمت آمیز را ابتدا در جمع خود تمرین کنند، که کرده اند و همین کار هم کودتاچیان را به خودزنی واداشته است. مسئله این است که سبزها 6 ماه تمام در برابر آدم ربایی، شکنجه، تجاوز و قتل مقاومت کرده اند. مسئله این است که مدتهاست به حرمت انسان و جان و مال و ناموس وی تجاوز میشود و این مسئله از پاره کردن یک قطعه کاغذ مهم تر است و باید به فوریت مورد رسیدگی قرار گیرد.
متاسفانه با انتشار این خبر مشکوک، شماری از سبزها از مسائل اصلی و خبرهای دردناک تر روز دانشجو غافل شده اند و در آستانه روزهای حساس دهه محرم، به بحث در مورد مسائل تاریخی می پردازند. برخی هم شتابزده پیشنهاد حمل عکس آیت الله خمینی در تجمعات و تظاهرات جنبش سبز را میدهند. اما باید توجه داشت که مشترکات و مطالبات اساسی و انسانی دیگری هست که مورد توافق همه سبزهاست و این خواسته ها و شعارهای مسالمت آمیز، شش ماه است که به وحشیانه ترین روش سرکوب میشود. باید با صراحت گفت که هیچ خبر یا اتفاقی، ساختگی یا واقعی، نباید باعث فراموش کردن دستاوردهای ارزشمند مبارزات 6 ماه اخیر شود. هیچ اختلاف نظری نباید باعث شود که قاتلان ندا و سهراب و متجاوزان کهریزک لحظه ای آسایش داشته باشند.
نباید فراموش کنیم که مجید توکلی و حدود 200 دانشجوی دیگر، در حال حاضر تحت شدید ترین شکنجه ها قرار دارند. باید هشیار بود و این آخرین تقلا ها و دست و پا زدن های کودتاچیان را در کمال خونسردی به تماشا نشست. ایام حساس محرم نزدیک است و سبزها باید روش و رفتار 6 ماه گذشته خود را با جدیت و ممارست هر چه تمام تر ادامه دهند. به زودی روزهایی سبز فرا میرسد که پیروان همه عقاید و همه اقوام و نژادها با حفظ عقیده خود و در عین احترام به علایق یکدیگر حیات اجتماعی و انسانی جدیدی را آغاز میکنند و از این روزهای سیاه، جز خاطره ای عبرت آموز، چیزی باقی نمیماند.
پی نوشت :


این توطئه کودتاچیان با وجود تکراری بودن بسیار خطرناک است !
هدف این توطئه سرکوب سبزهاست !
لطفا به گسترده ترین شکل ممکن اطلاع رسانی کنید ...

سیاست ما عین دیانت ماست و در دیانت ما تهمت زدن جرم است، در دیانت ما دروغ ممنوع است، در دیانت ما سرقت رای مردم گناه است، در دیانت ما حفظ حرمت انسانها واجب است، در دیانت ما آدمکشی و تجاوز ممنوع است، در دیانت ما خدا بزرگ است؛ خدا از هر بت و از هر ولی بزرگتر است.

الله اکبر ، مرگ بر دیکتاتور؛ این صدای خداست که از حنجره ملت فوران میکند.

جمعه 4 دی و شنبه 5 دی ساعت 10 شب، هر جا که هستیم، صدای خدا میشویم و با تمام وجود بر دیکتاتور فریاد میزنیم: الله اکبر !

رسانه شمائید