۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

چهارشنبه سوری و ایده های سبز

iv هواداران جنبش سبز خود را برای حضوری متفاوت در مراسم چهارشنبه سوری آماده میکنند. در این زمینه ایده ها و طرح های متعددی پیشنهاد شده است. قضاوت در خصوص این ایده ها باید با توجه به دو معیار مهم صورت گیرد: یکی امکان اجرا و دوم تاثیر آن در تقویت جنبش سبز. در این یادداشت به برخی ملاحظات در خصوص چهارشنبه سوری خواهیم پرداخت.

پس از مراسم 16 آذر این امر مشخص بود که حضور در تظاهرات مناسبتی به نهایت ظرفیت خود رسیده است و از این پس تظاهرات مناسبتی به تنهایی دستاورد یا امتیاز جدیدی برای جنبش نخواهد داشت. در عمل روزهای عاشورا و 22 بهمن، با شکست کودتاچیان به پایان رسید، اما این شکست با پیروزی ملموس سبزها همراه نبود. چرا که شکست کودتاچیان در عرصه عمومی و گفتمانی پیشتر حاصل شده بود. در چنین شرایطی به روز چهارشنبه سوری که نه یک مناسبت سیاسی، بلکه یک آیین ملی و مردمی است، نزدیک میشویم. در این حال همچنان شاهد تحرک جریانی هستیم که مانند 22 بهمن از یکسره کردن کار سخن میگوید و احتمالا در فردای چهارشنبه سوری از "شکست" دم خواهد زد! بنابراین سبزها باید خود را در برابر وسوسه هایی همچون ضربه نهایی، یکسره کردن کار، فتح مراکز دولتی و مانند آن واکسینه کنند. اما به غیر از ایده های تخیلی، سه دسته پیشنهاد در خصوص چهارشنبه سوری ارائه شده است که هر کدام دارای نقاط قوت و ضعف مختص خود هستند. آن چه مهم است این است که منطقی ترین پیشنهادها مورد توجه قرار گیرد و حتی الامکان به صورتی یکدست عمل شود.

یک رویکرد به عدم برگزاری مراسم عادی و معمول چهارشنبه سوری معتقد است و به جای آن حضور میلیونی در بهشت زهرا در آخرین پنج شنبه سال را توصیه میکند. این کار شاید از نظر سیاسی بسیار موثر و کوبنده باشد. با وجود سر و صدا و تلفات سالیانه، اتخاذ سیاست سکوت و عدم برگزاری جشن، بهترین شیوه برای نشان دادن قدرت اجتماعی جنبش سبز خواهد بود و سرکوبگران این سکوت را به مثابه یک قدرت عظیم و تهدید آمیز تجربه خواهند کرد. آنها به این نتیجه میرسند که نیرویی که بتواند یک شهر 10 میلیون نفری را در شب چهارشنبه سوری "ساکت" نگه دارد، اگر اراده کند، میتواند شهر را به راحتی "شلوغ" کند.

اما تجارب پیشین نشان داد که بهترین ایده، ایده ای است که علاوه بر بدیع بودن، قابل اجرا هم باشد. همچنین بسیاری معتقدند که جنبش در حال حاضر بیشتر از نمایش قدرت، نیازمند تقویت همبستگی و غلبه بر احساس بیگانگی و انزوایی است که حاکمیت ترویج و تزریق کرده است. همچنین این ایده نیازمند کار تشکیلاتی است و همانطور که در شبکه های اجتماعی اشاره شده است، همه برگزار کنندگان این جشن، لزوما سبز نیستند و ممکن است بخواهند از ترقه و آتش استفاده کنند. بنا براین امکان اجرای این ایده با ابهام رو به روست، هر چند تاثیر سیاسی و اجتماعی آن غیر قابل انکار است.

رویکرد دوم استفاده تهاجمی از ترقه و مواد انفجاری برای دور کردن پلیس و نیروی سرکوب را توصیه میکند. بر این اساس میتوان از چهارشنبه سوری به عنوان یک فرصت مناسب استفاده کرد و نیروهای سرکوب را به نحوی به یاد ماندنی، مورد تحقیر و تمسخر قرار داد و بخشی از آزار و اذیت های هشت ماه اخیر را جبران نمود.
باید توجه داشت که یک جشن آئینی و مردمی را یا باید برگزار کرد یا این که به نشانه اعتراض لغو کرد. از این نظر نمیتوان یک جشن را بیشتر برگزار کرد! بنابراین این روش در عمل به سبز کردن چهارشنبه سوری منجر نخواهد شد، بلکه به انتقام کشی و درگیری بین سبزها و نیروهای سرکوب دامن خواهد زد و فضای امنیتی را تداوم خواهد بخشید. علاوه بر این باید دانست که فرماندهان سپاه و حامیان کودتا از کشته یا زخمی شدن یک یا چند سرباز وظیفه نیروی انتظامی به شدت استقبال کرده و با "شهید سازی" سرکوب جنبش سبز را توجیه خواهند کرد. بنابراین هر نوع بلوا و آشوب به تضعیف موقعیت سیاسی رهبران جنبش و در نهایت به زیان جنبش مدنی منتهی خواهد شد.

سومین رویکرد با پیشنهاد راه حل میانه، در عین برگزاری مراسم معمول چهارشنبه سوری، در صدد است که مراسم را به گونه ای متفاوت از سالهای اخیر اجرا کند تا ضمن اجرای این جشن مردمی، روحیه همبستگی و همدلی در ملت دمیده شود و در عین حال نفوذ و قدرت جنبش سبز نیز به رخ کودتاچیان کشیده شود. محور اصلی این رویکرد، بازگشت به سنتهای قدیمی و کهن است و بر عدم استفاده از مواد منفجره و ترقه تاکید میشود. این ایده از قابلیت اجرای خوبی برخوردار است و این مزیت را دارد که توقعات را افزایش نمیدهد و در عین حال از چند دستگی و تفرقه مردم جلوگیری میشود. به عبارت دیگر حرکتهای معمول مثل ترقه و آتش بازی "تحریم" نمیشود و ضمن آن حمله به مراکز دولتی یا نیروهای امنیتی هم در دستور کار قرار ندارد و به این ترتیب اتحاد مردم در برابر دولت غاصب حفظ میشود و امکان برگزاری تظاهرات پراکنده، سر دادن شعار و تهیه فیلم و عکس فراهم می گردد.

اما با توجه به سابقه دولت کودتا و نیروهای سپاه، بعید است که درگیری و برخورد با طرح و نقشه قبلی و تحریک آمیز از سوی نیروهای حامی کودتا صورت نگیرد. نمونه این امر در پروژه "پایگاه مقداد" مشاهده شد که در آن کودتاچیان از طریق یک حرکت ایذایی در شامگاه تظاهرات تاریخی سکوت، عده ای از شهروندان را به کام مرگ فرستاند، آن هم فقط برای این که بتوانند مدعی شوند که تظاهرات سکوت سبزها مسالمت آمیز نبوده است! بنا براین این رویکرد با تمام واقع بینی و مزایایی که دارد، یک نقطه ابهام بزرگ دارد و آن این است که موفقیت کامل آن در گروی همراهی نیروهای دولتی و عدم بحرانسازی آنان بستگی دارد. تجربه به سبزها آموخته است که به هیچ وجه نباید در مواقعی که در صدد برگزاری مراسمی جمعی هستند، به ضابطه مندی یا مسئولیت پذیری کودتاچیان امیدوار باشند. نباید فراموش کرد که کودتاچیان اصولا منشا اصلی بحران هستند و تداوم حیات آنان بدون بحران سازی به خطر می افتد. مهمتر از این، تجربه هشت ماه اخیر نشان داده است که طراحی کنش های سیاسی جنبش سبز، نباید با این ملاحظه که "بهانه" به کودتاچیان ندهد، صورت بگیرد. آنها همواره خود "بهانه" سرکوب را با طرح و نقشه قبلی مهیا میکنند. بنابراین ترک استفاده از ترقه و سایر وسایل مرسوم و معمول، به این تصور که "بهانه" از کودتاچیان گرفته شود بی فایده است و میتواند به دو دستگی در بین مردم منجر شود.

با توجه به پارامترهای فوق توجه به نکات زیر در آستانه چهارشنبه سوری میتواند در طراحی کنش های این روز مفید باشد:

1.حفظ اتحاد بین اقشار مختلف مردم، اعم از سبزها و غیر سیاسی ها و تلاش برای برگزاری مراسم به صورتی درخور: باید توجه داشت که صرف برگزاری این مراسم ملی و به ویژه ابراز و تجلی علنی شادمانی و سرزندگی ملت، برای یک حکومت غیر ملی به اندازه کافی دردناک است و همانطور که لغو مراسم مصداق تفریط است، باید از افراط و رفتارهای تهاجمی پرهیز کرد.

2.عدم برخورد و استفاده از فرصت برای سر دادن شعار و تهیه فیلم و عکس از تمام محلات: چهارشنبه سوری امسال یک تمرین مفید برای تظاهرات پراکنده به شمار میرود و اصل اساسی تظاهرات پراکنده پرهیز از برخورد و درگیری است. به عبارت دیگر، جا خالی دادن به معنی فرار نیست.

3.متانت و پرهیز از کین جویی و عقده گشایی: تقلیل دادن مبارزه مدنی به تقابل حسینی/یزیدی یا اهریمن/ اهورامزدا، به نفع جنبش نخواهد بود. تفکرات جامعه ستیز و گداپرور، واقعیتی است که مستقل از دولت کودتا و در مقیاسی ملی وجود دارد. آحاد یک ملت در وهله نخست، زمانی پای به مسیر دموکراسی میگذارند که بتوانند زیستن مسالمت آمیز با یکدیگر و احترام به نمادهای یکدیگر را عملا اثبات کنند. از این نظر تکرار الگوی رفتار کودکانه حکومت که هر سال پرچم کشورهای دیگر را به آتش میکشد، یک حرکت مدنی سازنده نیست و در واقع خالی کردن دق دلی به شمار میرود. در منازعات سیاسی، خالی کردن دق دلی و عقده گشایی عملا به معنی اعتراف ضمنی به ناتوانی از تغییر وضعیت موجود تلقی خواهد شد و در نهایت به سیاست گریزی و بیگانگی از عرصه مدنی منجر خواهد گردید. بنابراین ضرورتی در به آتش کشیدن عکس شخصیتهای سیاسی – هر چند منفور – نیست. در عین حال هم لازم نیست که با کسانی که با این عمل احساس شادی میکنند، به صورتی سرکوبگرانه برخورد کرد؛ در این روز باید اجازه داد که هر کس به شیوه مطلوب خود به شادی و پایکوبی بپردازد.

4.یک راه مناسب و شایسته برای مدیریت فضای اجتماعی در روزهای پایانی سال، این است که شخصیتهای جنبش – یا همسران آنها یا مادران داغدار، حضور خود در مزار شهدا در پنج شنبه آخر سال را اعلام کنند. این امر علاوه بر فرسایش نیروی سرکوب، از التهاب بیش از حد در مراسم چهارشنبه سوری نیز جلوگیری خواهد کرد.