روزهای اخیر صدور احکام سنگین قضایی برای فعالان مدنی و سیاسی، موجب نگرانی بسیاری از هواداران و همراهان جنبش سبز شده است. چنان که بارها گفته شده است، بازداشت فعالان سیاسی در روزهای پس از اعلام نتیجه انتخابات، یک گروگانگیری سیاسی بود که به هدف مرعوب کردن ملت صورت گرفت. به همین جهت پس از آن که مشخص شد جنبش سبز حرکتی ریشه دار و ماندگار است، همه ناظران میدانستند که زندانیان سیاسی به زودی به معضلی برای دولت کودتا و سیرک قضائی وابسته به آن تبدیل خواهند شد. اکنون و در حالی که حکومت در سرکوب و مهار جنبش سبز به طور کامل شکست خورده است، صدور احکام سنگین، بیش از آنکه هواداران جنبش سبز را مرعوب کند، عزم آنان را جدی تر خواهد کرد. از نظر حقوقی این پرونده ها و احکام صادره، هیچ مبنای یا وجهی برای نقد و نظر در بر ندارند. کلیه مراحل این پرونده ها، از ابتدا تا انتها، غیر حقوقی، غیر قانونی و در حقیقت تروریستی بوده است. اما ملاحظات سیاسی مختلفی بر این احکام مترتب است که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میشود:
• اصرار حاکمیت بر این که بی کله و ترمز بریده است و به قول جاهل ها، "قاطی" است و اعصاب ندارد. این بلوف یا تهدید، فقط تا زمانی کاربرد دارد که عملی نشده باشد. کافی است طرف مقابل فقط جا نزند، تا تمام هستی حکومت ترمز بریده و "قاطی" بر باد رود. اکنون قوه قضائیه کودتا بر این تصور است که فعالان سیاسی به جرم "تحریک مردم" مجازات شده اند، این یعنی مردم باید درس عبرت بگیرند، اما کافیست مردم در یک مناسبت یا تظاهرات دیگر حضور یابند و شعارهای خود را تکرار کنند تا سیرک قضائی فقط تماشاگر نمایش نابودی خود باشد.
• تمام امید و آرزوی کودتاچیان این است که گروگانها، یا خانواده ها و وکلای آنها از سیرک قضایی، تقاضای عفو یا تجدید نظر بکنند، تا سیرک قضایی، با ژست رافت و شفقت، پرده دوم نمایش مشمئز کننده خود را اجرا کند. اگر این قهرمانان جنبش سبز، در اقدامی هماهنگ، نفس سیرک قضایی را به چالش گرفته و از هر گونه تجدید نظر خواهی از حکومت جور خودداری کنند، خیمه و خرگاه سیرک قضائی برای همیشه جمع خواهد شد. با این احکام، سیرک قضائی، بر روی تمام موجودیت خود ریسک کرده است، در حالی که گروگانها میتوانند بدون این که لازم باشد حرکت خاصی انجام دهند، تمام حیثیت آن را به بازی بگیرند.
• در خصوص رویکرد اپوزیسیون، دو نوع محتوا و دو نوع روش وجود دارد، که چهار رویکرد را نتیجه میدهد. روشهای انقلابی یا اصلاحی، و عقاید انقلابی یا اصلاحی؛ با صدور این احکام قضایی، حاکمیت خود را در برابر ویرانگر ترین ترکیب رویکردهای فوق قرار میدهد: محتوای انقلابی، در شکل مخملی و اصلاح طلبانه؛ اجماع بر سر براندازی نظام حاکم روز به روز چشم انداز بهتری می یابد و فاصله بین درون نظام و بیرون نظام روز به روز کمتر میشود.
• صدور حکم سنگین برای کسانی که به هر صورت تلاش کردند با بیان اعترافات خواسته شده، دست به معامله بزنند، نشان داد که معامله با گروگانگیر، به هیچ وجه ممکن نیست و بهترین اقدام در برابر حکومت تروریست و گروگانگیر، مقاومت است.
• با صدور این احکام، آن هم در شرایطی که سیرک قضائی قادر به شناسایی عوامل قاتل خود در محیط بسته و محصور کهریزک نیست، دیگر کوچکترین شکی برای مردم باقی نمیماند که مرجع صادر کننده این احکام، همان مرجعی است که دستور قتل روح الامینی و سایر بازداشت شدگان کهریزک را صادر کرده است و واژه "خودسر" و امثال آن، تنها پوششی برای آدمکشی، قتل و تجاوز کسانی است که تحت نظر و فرمان بالاترین مقام حکومت فعالیت میکنند.
حکومتی که با صرف هزینه های هنگفت، همواره سعی میکرد از شفافیت سیاسی جلوگیری کند، اکنون به دست خود عرصه سیاست را روز به روز شفاف تر میکند، محال است این شفافیت، به زیان ملت تمام شود.
دستور تیر مشخصا و مستقیما بر عهده مقام رهبری است. ایشان فرمانده کل قوا هستند و تمام نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی و لباس شخصی ماموران تحت فرمان ایشان. (به گلوله بستن مردم یعنی اداره کشور؟)
اگر کشور رهبری و اداره می شد، حجم نقدینگی در دوره احمدی نژاد سیصد در صد رشد نمی کرد.
اگر کشور رهبری و اداره می شد، سپاه و سازمان اطلاعات موازی، وزارت اطلاعات را نمی بلعید.
اگر کشور اداره و رهبری می شد، در مذاکرات ژنو آن تسلیم و افتضاح بالا نمی آمد.
اگر کشور اداره و رهبری می شد، نگرانی وجود نداشت که لاریجانی در سفر قم این نگرانی از آینده نظام را به مراجع اطلاع بدهد.
اگر کشور اداره می شد هاشمی رفسنجانی را در این روزها زیر فشار نمی گذاشتند تا در باره 16 آذر سکوت کند.
اگر کشور اداره می شد نیاز نبود که روز 16 آذر روز مبارزه مردم و دانشجویان با استبداد دینی شود.
اگر کشور اداره و رهبری می شد لااقل خود آقایان قبول داشتند که مردم را مرعوب و خانه نشین کرده اند، و از جمعیت چند میلیونی 25 خرداد که به خیابان آمده بودند فقط چند هزار نفر باقی مانده اند، درحالیکه خودشان هم میدانند اینطور نیست.
اگر رهبر و اداره کنندگان کشور می خواهند واقعا ببینند مردم سرکوب و خانه نشین شده اند یا نه، به وزارت کشور بگویند برای روز 16 آذر اجازه راهپیمایی مردم هر شهری را تا دانشگاه مرکزی همان شهر صادر کنند تا صدای مردم را بشنوید. مردمی که نمی ترسند!
حکایت آن پادشاه که …. را ممنوع کرد
(به خاطر استفاده از بعضی لغات خلاف اخلاق عذر میخواهم اما برای بیان حق مطلب نباید در داستان دستکاری کرد...)
با خواندن این داستان میتواند دلیل بعضی از تصمیمات عجیب حکومت را در این زمان حساس متوجه شوید ... اگر فکر کرده اید که حذف یارانه ها یک تدبیر احمقانه است بدانید که به دام حکومت افتاده اید! اگر جداسازی دختران و پسران در دانشگاه را یک تصمیم متحجرانه میدانید به دام حکومت افتاده اید! اگر شعارها و اعتراضات خود را به این مسائل ربط داده اید بازی خورده اید !
در گذشته ھای دور پادشاھی بیگانه بر سرزمین مادری مسلط شد . او بدخواه و درعین حال زیرک بود. و وزیری داشت از خودش بسی بد خواه تر و زیرک تر. به او امر کرد که راھی بیاب تا بر روح و جان این مردمان مسلط شوم بدون آن که بفھمند و اعتراضی بکنند.
وزیر تفکری کرد و طوماری بنبشت و به جارچیان داد تا در سراسر شھرھا ودھات بخوانند. قوانین جدید اعتقاد به دین قدیم و سواد آموزی را غیر قانونی اعلام کرد. و مالیاتھا را به سه برابر افزایش داد .شب زفاف عروس از آن شاه بود و ارزش جان مردمان به اندازه چھارپایان کشور ھمسایه که موطن اصلی شاه بود اعلام شد. ھرگونه اعتراض و مخالفت با این قوانین مجازات مرگ داشت و در نھایت طبق ا ین قوانین گوزیدن و چسیدن ھم ممنوع اعلام شد.
پادشاه گفت: ای وزیر این ھمه فشار آنان را به شورش وا خواھد داشت و مگر قرار نبود انقلاب مخملی کنیم؟
وزیر گفت: نگران نباشید اعلیحضرت . به بند گوزیدن دقت نفرمودید. ھمان سوپاپ اطمینانی است که انرژی اعتراضشان را خالی کنند. و چنین شد که وزیر گفت.
مردم لب به اعتراض گشودند که این ظلمی آشکار است . این طبیعی است که پادشاه بخواھد مردم را به دین خودش در آورد و یا سواد خواندن آنان را بگیرد. ھمچنین افزایش مالیات ھمیشه مطلوب شاھان بوده و مالکیت در شب زفاف ھم رسمی قدیمی است. و بی ارزش بودن جان ما در مقابل جان مردمان ھمسایه ھم از وطن پرستی شاه است اما دیگر منع چسیدن و گوزیدن خیلی زور است. و تازه مگر پادشاه می تواند در تمام مستراح ھای این سرزمین نگھبان بگمارد؟!
آنان که باسوادتر بودند داد سخن دادند که تازه جانم خالی نمودن باد روده برای سلامت مفید است وھیچ قبحی در آن نیست. و اینان متحجرانی بیش نیستند که سرشان را در تنبان خلایق فرو می کنند. با کلی کیف به خاطر این تفسیر علمی و کلمه متحجر سر تکان میدادند و خودشان را روشنفکر می نامیدند. و گفتند تازه مگر خود شاه نمی گوزد.
جکھای بسیاری ساختند در مورد شاه که از فرط نگوزیدن ترکیده , یا برای کنترل بر روده اش چوب پنبه به ماتحتش فرو کرده, یا مثل سگ بو کشان دماغش را به سوراخ کون مردم می چسباند و اینھا را برای ھم اس ام اس کردند و کلی خندیدند.
نگھبانان حکومت در سراسر سرزمین پخش شدند تا اجرای قوانین را تضمین کنند. ھر از چند گاھی بیخبر به مستراح ھا یورش می بردند و افراد گوزو را دستگیر می کردند و به منکرات می بردند. اما مردم ھمچنان به چسیدن و گوزیدن در خفا ادامه می دادند و این صداھای بوی ناک روده شان را اعتراضی عظیم به حکومت می دانستند .
مردم به صحراھا میرفتند و می گوزیدند. در کوچه ھای شھر نگاھی به این ور و آنور می انداختند و پیفی می دادند. حتی مھمانی ھای زیر زمینی می گرفتند لوبیا می خوردند و گروپ گوز راه می انداختند .
بعد از مدتی دیگر کسی آن ماجرای منع سواد و دین اجباری و کاپیتولاسیون و عروس دزدی و مالیات را به خاطر نیاورد و ھمگان سعی کردند از این آخرین حق بدیھی خوشان دفاع کنند .
و در ھمین احوال پادشاه و وزیرش در قصر قھقھه سر می دادند که چه زیرکانه مردمان را در بخارات اسیدی خودشان غرق کرده و ھمگان را گوزو کرده اند.
حتی اگر خود را نیز به خواب زده باشیم می دانیم که بازیگردان تمام این اتفاقات یک نفر است ... هر جور محاسبه کنیم سپاه و احمدی نژاد از ابزارهای یک نفر هستند ... و هر جور محاسبه کنیم آن یک نفر تمام یک نظام است ...
شعار ملت ما ... دین از سیاست جدا
پی نوشت :در صورت فیلتر شدن شماره 1 آدرس را به 2 تغییر دهید
چند فیلتر شکن جدید :
دانلود نرم افزار همیشه مفید Ultra Surf
وب شکن های ایران پروکسی:
http://daneshgah.16azar.25u.com
http://zanan.16azar.25u.com
http://zendan.16azar.25u.com
http://tahkim.16azar.25u.com
