۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

پدر رفت!

محرم واقعا محرم شد... آیت الله منتظری در کمال مظلومیت رفت...
آيتالله العظمی حسينيعلي منتظري دار فاني را وداع گفت
اين مرجع تقليد كه هشتاد و هفتمين سال عمرش را ميگذراند، شب گذشته بر اثر بيماري دار فاني را وداع گفت.
با انتشار خبر درگذشت "آيت الله العظمي حسينعلي منتظري" خيل عظيم علاقه مندان و مقلدان ايشان از سراسر ايران به خصوص شهرهای تهران، اصفهان و نجف آباد خود را براي حضور در مراسم تشييع پيكر وي آماده مي كنند.
به گزارش جرس، بنابرگزارشهاي رسيده قرار است مراسم تشييع پيكر آيت الله العظمي منتظري فردا ساعت 9 صبح از روبروي منزل ايشان برگزار شود.
از شهر قم همچنین خبر می رسد که تدابیر امنیتی در این شهر برقرار شده و پلیس ضد شورش در برخی از مناطق شهر حضور یافته است.
در اين حال كساني كه از صبح امروز راهي قم شده اند از ترافيك شديد در اتوبان تهران-قم خبر مي دهند .
با توجه به تدارك گسترده عمومي براي حضور در مراسم تشييع جنازه آيت الله العظمي منتظري به نظر مي رسد مسيرهاي منتهي به قم در ساعات آينده با بار ترافيكي به مراتب شديدتري نيز روبه رو شود
آدرس دفتر آیت الله العظما حسینعلی منتظری (رحمة الله علیه) جهت حضور ارادتمندان حضرتش :
خیابان شهید منتظری، کوچه شماره 12 ، تلفن: 14-7740011-0251 ، فاکس: 7740015 -0251
27 آذر حمله یا دفاع؟!
فراخوان جناح حاکم برای تجدید بیعت با رهبر نظام، که تحت عنوان حمایت از منزلت آیت الله خمینی صورت گرفته بود، به نتایج مطلوب خود نرسید. کودتاچیان تلاش زیادی به خرج دادند که از موضع تدافعی ماه های گذشته خارج شده و برای اولین بار از موضع تهاجمی وارد شوند. این امر با سناریوی پاره کردن عکس آیت الله خمینی صورت گرفت. تظاهرات روز جمعه هم این قابلیت را دارد که به سرکوب سبزها منتهی شود و هم میتواند به سرآغازی برای تسلیم حاکمیت مبدل شود. این امر به هوشیاری و فرصت شناسی سبز ها بستگی دارد.
تعداد شرکت کنندگان در این تظاهرات نسبت به تجمعی که تحت عنوان "جشن پیروزی احمدی نژاد" برگزار شده بود، کاهشی 70 درصدی داشت! این یعنی تعداد حامیان فعال دولت کودتا، ظرف مدت شش ماه، از حدود 40 هزار نفر، به حدود 10 هزار کاهش یافت. هرچند باید به خاطر داشت که بخشی از جمعیت در روز جمعه نه به خاطر حمایت از دولت کودتا و رهبر نظام، بلکه به علت اعتراض به پاره کردن عکس آیت الله خمینی به خیابان آمده بودند. با این وجود تظاهرات روز 27 آذر، هم میتواند سرآغاز بازگشت عقلانیت به مواضع جناح حاکم باشد، و هم میتواند به نقطه شروعی برای خطرناک ترین تحرک کودتاچیان تبدیل شود.

تظاهرات 27 آذر از یک سو به بهانه اهانت به بنیانگذار نظام، تمام توانایی نمادین و ظرفیت ایدئولوژیک باند حاکم را به خدمت گرفت و از سوی دیگر با بی اعتنایی سبزها، امکانی فراهم آورد که کودتاچیان و به خصوص رهبر نظام، صرف نظر از تبلیغات رسانه ای، برآوردی واقع بینانه از نیروهای وفادار به خود کسب کنند. اکنون آنها میدانند که در اقلیت محض قرار دارند و حتی تحت لوای دفاع از آیت الله خمینی هم نمیتوانند جمعیتی معادل یک سیصدم جمعیت هواداران جنبش سبز به خیابان بیاورند. در صورتی که اندک مایه ای از عقلانیت سیاسی در باند حاکم وجود داشته باشد، این تجمع میتواند نقطه آغازی برای عقب نشینی و تسلیم در برابر خواست ملت باشد.
اما از طرف دیگر این تظاهرات میتواند به تلاشی غیر عقلانی برای سازماندهی مجدد نیروهای باقی مانده تبدیل شود. میتوان استدلال کرد که باند حاکم با استفاده از تمام ابزارهای ایدئولوژیک و ارعاب و تهدید، سعی کرد خطوط دفاعی خود را در اطراف کانون قدرت خود (رهبری) از نو به خط کند و برای رویارویی در دهه محرم آماده شود. از این نظر تظاهرات دولتی 27 آذر یک نقطه عطف به شمار میرود. چرا که میتواند پایه ای برای استوار کردن خطوط تهاجمی علیه جنبش سبز و نیروهای میانه رو فراهم نماید. این امر نیازمند هوشیاری کامل سبزهاست، زیرا در صورتی که این تظاهرات به صورتی شفاف پاسخ داده نشود، تحدید یا بازداشت رهبران جنبش سبز، دور از ذهن نخواهد بود.
اما نطفه شکست این تظاهرات ( و سناریوی پشت آن) در خود آن نهفته است: تظاهراتی از طرف سازمانهای وابسته به رهبر نظام و سپاه پاسداران اعلام شد. دعوت ها و فراخوان های متعددی صورت گرفت و با تهدیدهای رئیس قوه قضائیه و افرادی مثل حیدر مصلحی و حسینیان همراه شد. چنین تظاهراتی برای رسیدن به نتیجه و خاتمه دادن به بحران باید به یکی از نتایج زیر دست یابد، در غیر این صورت نمیتوان آن را پیروزمند دانست:

یا باید وحدت برقرار شود و همه (به خصوص تجدید نظر طلبان یا کسانی که مورد غضب پیشوا قرار گرفته اند) با پیشوا تجدید بیعت کنند، یا این که بخش انشعاب کرده و وحدت شکن حاکمیت در همان روز و در هیاهوی توده ها جراحی شود. اما در روز 27 آذر، هیچ یک از دو گزینه فوق برآورده نشدند. پیش از تظاهرات سبزها اعلام کردند که در آن شرکت نخواهند کرد. علاوه بر آن و مهمتر این که خانواده آیت الله خمینی به صورت معنی داری سکوت کردند، هاشمی رفسنجانی همراهی نشان نداد و از بی فایده بودن ارعاب و فضا سازی سخن گفت. جالب آن که شماری از میانه رو ها و راستگرایان هم ترجیح دادند خود را درگیر نکنند. بنابراین تظاهرات 27 آذر به اهداف از پیش تعیین شده خود نرسید؛ این امر در تندی شعارها و سخنرانی که بیشتر به فحاشی شبیه بود، قابل مشاهده است.
اما با این وجود باید هشیار بود، چرا که اگر این تظاهرات با پاسخی مناسب همراه نگردد، میتواند به نقطه آغازی برای سرکوب جنبش سبز و بازداشت رهبران آن تبدیل گردد. تظاهرات روز 27 آذر، لزوما یک حرکت شکست خورده نیست، بلکه فقط نطفه شکست در آن هست؛ این نطفه باید در اولین فرصت مناسب "بارور" شود.

۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه

شمشیر دو لبه! + بیانیه دعوت عمومی برای شرکت در مراسم دهه محرم سبز

مهم مهم
.
اولین روز محرم و اولین تجمع
.
26 آذر پنج شنبه ساعت 10 شب ، الله اکبر
.
در این فرصت کوتاه نیاز به بسیج همه ابزارهای ارتباطی و اطلاع رسانی وسیع داریم. فرصت کوتاه است و رسانه شمایید!!
.
آخرین حربه کودتاچیان را از آنان بگیریم
.
ملت بزرگ ایران طی 6 ماه گذشته در برابر خشونت وحشیانه دولت دروغ و تجاوز مقاومت کرده است و اینک در آستانه ماه محرم به حساس ترین مرحله از مبارزات مدنی خود رسیده ایم.
.
در این مدت کودتاچیان تمام ابزارهای خشونت و سانسور و سرکوب را به کار بردند تا مشعل سبز حق طلبی و آزادی خواهی ملت ایران را برای همیشه خاموش کنند و هر بار با هوشیاری و اتحاد ملت شکستی سخت را متحمل شدند. اما در 16 آذر ماه، آخرین و کثیف ترین نمایش خود را تدارک دیدند تا ملت حق طلب ایران را به کینه توزی و انتقام جویی متهم ساخته و به این بهانه منتخبان واقعی ملت را حذف کنند. اما آگاهی شهروندان و هوشیاری منتخبان ملت سبب شد این نیرنگ به خودشان برگردد و جمعه 27 آذر ماه فرصتی دیگر برای حضور میلیونی ملت آزادی خواه ایران در خیابانها فراهم شود؛ و مکرو مکر الله و الله خیر الماکرین!
.
نمایش قرآن بر نیزه کردن کودتاچیان به فرصتی تبدیل شد که یک بار دیگر با حضور عظیم خود چشم جهانیان را خیره سازیم. ما همچون روز قدس سبز، روز 13 آبان و روز 16 آذر به خیابان می آییم که اثبات کنیم که با هیچ اندیشه ای سر ستیز نداریم. اما اجازه نمیدهیم که تحت هیچ عنوانی رای و سرنوشت مان را از ما بدزدند. هیهات که سرنوشت ما این نیست که تحت حاکمیت دروغ و وقاحت زندگی کنیم! به خیابان می آییم که فریاد بزنیم میزان رای ملت است و هیچ کس حق ندارد خود را قیم این ملت رشید بداند. به خیابان می آئیم تا اجازه ندهیم دیکتاتوری خود را به نام دفاع از مذهب و روحانیت توجیه کنند.
.
این بار هم مانند تجمع خودجوش 7 تیر، محتاج حمایت و همدلی تک تک شهروندان هستیم. فرصت کوتاه است و رسانه ها محدود شده اند، اما شب پرستان مخفیانه مشغول جمع آوری نیروهای خود برای نمایش قدرت در روز جمعه هستند. این بار هم رسانه شمائید. دراین ساعات حساس باقی مانده، نیازمند اطلاع رسانی وسیع تک تک شهروندان مسئول و آگاه ایرانی هستیم.
.
جمعه 27 آذر 88 ، بعد از نماز جمعه، محل تظاهرات دولتی: مقابل سر در اصلی دانشگاه تهران
.
برای حضوری عظیم و میلیونی نیازمند بسیج تمام امکانات برای اطلاع رسانی هستیم؛ رســانـه شــمایید.
.
بیانیه مشترک گروه انقلاب سبز و صفحه حامیان میرحسین موسوی در فیسبوک
پس از خبر سازی صدا و سیما در خصوص پاره کردن عکس بنیانگذار نظام، حرکتی رذیلانه و خطرناک شکل گرفت که نه تنها جنبش سبز، بلکه آینده کل کشور را هدف گرفته است. جنبش سبز امروز دارای یک تجربه عمیق تاریخی است و باید از این تجربه در مسیر پیشبرد جنبش استفاده کرد.

شاید شمار زیادی از هواداران جوان جنبش سبز به یاد ندارند که جنبش دانشجویی در تیر ماه 1378 چطور سرکوب شد. پس از واقعه 18 تیر و حمله وحشیانه سپاه و بسیج به خوابگاه دانشگاه تهران، دانشجویان و بخشهایی از مردم در اعتراض به این اقدام دست به تجمع و تحصن در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران زدند. پس از چند روز درگیری، رهبر نظام بر صفحه تلویزیون انحصاری ظاهر شد و به مظلوم نمایی و گریه و زاری پرداخت. پس از آن در 23 تیر جمعیتی قابل توجه از عوامل سپاه و رهبری (ظاهرا بیش از 200 هزار نفر) بسیج شد و در برابر چشمان حیرت زده ملت، دانشجویان و مردم تجمع کننده «جارو» شدند. هر چند نمیتوان و نباید کم کاری برخی از مسئولان وقت را فراموش کرد، اما در آن مقطع قدرت جناح حاکم و رهبر نظام قابل مقایسه با امروز نبود. به همین دلیل در یک مبارزه فرسایشی و با استفاده از کثیف ترین حقه ها، توانستند مجلس را از منتخبان ملت پاکسازی کنند و در نهایت در سال 84 و با استفاده از ناامیدی و یاس مردم، رئیس دولت مورد نظر خود را بر کشور مسلط کنند، که آثار و نتایج شوم و مخرب اش را همه میدانند.
امروز 10 سال از واقعه حمله به دانشگاه میگذرد و جناح حاکم تصور میکند که میتواند حربه پوسیده خود را مورد استفاده قرار دهد. جناح حاکم حرکتی خزنده را آغاز کرده است که در گام اول دانشگاه و در مرحله بعد رهبران جنبش سبز را به طور کامل سرکوب کند و پس از آن با خیال راحت، دهه محرم را با کمترین هزینه به پایان برساند. اما آیا ملت ایران تجربه تاریخی خود را فراموش میکند و به کودتاچیان فرصت قدرتنمایی میدهد؟


در درون جنبش سبز، طیف های مختلف و متنوعی وجود دارد، اما از نظر همه همراهان و هواداران جنبش، این تفاوتها مایه قوت جنبش است و هرگز باعث نابرابری در حقوق شهروندی و سیاسی سبزها نمیشود. در حالی که از نظر جناح حاکم سبزها از طیف های متفاوتی تشکیل میشوند که میتوان آنها را درجه بندی کرد. آنها ملت حق طلب و آزاده ایران را به خس و خاشاک، مطرب و رقاص، پیاده نظام دشمن، عوام ساده لوح، خواص مردود و برادران سابق تقسیم میکنند، اما از نظر سبزها، همه این القاب و سازندگان آن مهملاتی باطل و مظهر ظلم و بی عدالتی هستند. آری در درون جنبش سبز در خصوص دوران رهبری آیت الله خمینی، تفاوت نظر وجود دارد، اما سبزها اثبات کرده اند که تفاوتها را به رسمیت میشناسند، حذف نمیکنند و حقوق شهروندی و آزادی بیان یکدیگر را ارج مینهند. سبزها هرگز درجه بندی مطلوب رهبر نظام و هیچ نوع درجه بندی غیر انسانی و ضد حقوق بشری را تحمل نمیکنند. اکنون پرسش این است که آیا برای لغو درجه بندی و تفکیک سرکوبگرانه ملت، باید مقابله به مثل کرد و درجه بندی متفاوتی ارائه کرد، یا این که باید هر نوع درجه بندی و تفکیک شهروندان را برای همیشه نابود کرد؟

سبزها با هر سلیقه و گرایش سیاسی یا مذهبی، در 6 ماه گذشته تحت سخت ترین فشارها در کنار یکدیگر مقاومت کرده اند و اکنون بازی به مرحله ای رسیده است که طرف مقابل تمام هستی خود را به ریسک گذاشته و دارد بلوف میزند. این مسلما یک جنگ روانی و رسانه ای است و مقابله با آن، به اندازه مقابله با باتوم و اسلحه دشوار است. بعد از نمایش شنیع صدا و سیمای انحصاری، جناح حاکم اندک نیروی باقی مانده خود را سازماندهی کرده است و در حال تلاش برای فتح تدریجی خیابان هاست. آنها از شهرستانهای کوچک و مناطق مذهبی و بسته شروع کرده اند و به تدریج به سمت پایتخت لشکر کشی میکنند. اما واکنش عموم مردم و به خصوص رفتار خانواده آیت الله خمینی اثبات میکند که کودتاچیان هیچ احترام و علاقه ای به آیت الله خمینی ندارند و از عکس او به عنوان یک حربه، استفاده ابزاری میکنند. این حربه معاویه ای، نباید باعث جر و بحث یا اختلاف و شکاف در بین سبزها شود، بلکه باید این حربه را با درایت از دست شان خارج کرد.



بسیاری از ما اصلا آیت الله خمینی و حکومتش را به یاد نداریم، برخی دیگر در آن دوران محدود شدیم یا خساراتی دیدیم. اما در 22 خرداد به این نتیجه رسیدیم که باید خود را از اسارت گذشته رها کنیم در انتخابات شرکت کنیم. اگر آن تصمیم درست نبود، امروز کودتاچیان گرفتار چنین وضع رقت انگیزی نبودند. سبزها در انتخابات و اعتراضات بعد از آن، آزادانه آمدند و رای دادند و همین باعث شد که 6 ماه تهدید، آدم ربایی، شکنجه، کشتار و تجاوز کوچکترین خللی در وحدت عمل سبز ما ایجاد نکند. اما در طرف مقابل هر روز شاهد ریزش بیشتر در درون جناح حاکم هستیم. زیرا عمل آنها بر اساس اختیار و آزادی نیست، بلکه فقط اطاعت از فرمان است. به همین جهت آنها که اثری از انسانیت و آزادگی در وجود شان هست، از کودتاچیان جدا میشوند و با حفظ عقاید خود به صف متحد ملت میپیوندند. اکنون بسیاری از کسانی که در زندان شکنجه میشوند، به آیت الله خمینی علاقه مند هستند، اما این امر باعث نمیشود که مورد علاقه سبزها نباشند و از حقوق شهروندی شان دفاع نشود. علاوه بر این آیت الله جوادی آملی و محمد نوری زاد هم با اعمال و گفتار شجاعانه خود، دیکتاتور را به گونه ای دیگر رسوا کردند و حتی آیت الله امامی کاشانی هم به مزدوران اجازه نداد در مدرسه تحت مدیریت اش، تجمع فرمایشی برگزار کنند.

اکنون کودتاچیان با خودزنی مشمئز کننده خود، اشتباهی بزرگ را مرتکب شده اند، اما کسانی که از ملت بریده اند، دیگر هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند. آنها به معنای واقعی کلمه هیچ و پوچ هستند و تنها امید شان این است که با سرایت پوچی به اردوی بزرگ و متنوع سبزها خود را حفظ کنند. تنها امید آنها این است که با خبر سازی و سوء استفاده از عکس آیت الله خمینی، سبزها را در آستانه دهه محرم منفعل و متفرق کنند. اما این تیغ دو لبه است: یک لبه اش به سوی سبز هاست و لبه دیگرش به سوی کودتاچیان!

تلاش مذبوحانه کودتاچیان به این امید صورت گرفته است که شکافی در میان سبزها ایجاد کنند. بر طبق سناریوی آنها، سبزها در واکنش به مانور رسانه ای در خصوص عکس پاره شده آیت الله خمینی، یا سکوت میکنند، یا این که دو دسته میشوند. اگر سبزها سکوت کنند، رهبر نظام و سایر کودتاچیان به عنوان مدعی وارد عرصه میشوند و به رهبران جنبش حمله میکنند و مقدمه سرکوب اعتراضات و دستگیری منتخبان ملت فراهم میشود. اما اگر سبزها بخواهند واکنش نشان دهند، تفاوت و تنوع عقاید در مورد آیت الله خمینی، باعث دو دستگی در میان سبزها میشود و کودتاچیان که بعد از این همه سرکوب و خشونت ناکام مانده اند، میتوانند اولین شکاف را در مجموعه هوادارن جنبش سبز ایجاد کنند.
اما در سوی مقابل حرکتی هوشمندانه شکل گرفته است که میتواند رشد جنبش سبز را تضمین و سقوط دولت کودتا را اجتناب ناپذیر کند. سران جنبش با تقاضای مجوز برای راهپیمایی یک بدل هوشمندانه در برابر حمله کودتاچیان رو کردند. اکنون اگر باند حاکم به درخواست مجوز برای اعتراض به نیرنگ رسانه ای صدا و سیما پاسخ مثبت بدهد، سبزها فرصتی برای حضور میلیونی، این بار بیشتر از همیشه، خواهند داشت و میتوانیم همراه با رهبران جنبش سبز، به خیابان آمده و این بار به جای سکوت، با شعار های سبز خود خواستار سقوط دولت کودتا شویم. اما اگر به تقاضای مجوز پاسخ منفی بدهند، روند رو به افول دولت کودتا، به یک سقوط آزاد تمام عیار تبدیل میشود. زیرا دیگر شکی باقی نمیماند که پاره کردن عکس و نمایش تصاویر مونتاژ شده آن از صدا و سیما، کار سپاه و باندهای متحد رهبری است که تقلب در انتخابات را صورت دادند.

لینک دانلود بیانیه سبز



اینک ملت منتظر است تا محرم گردد

محرم فرا میرسد و ملت ایران داغدار است؛ ملت ایران سوگوار است، اما ناامید نیست.

امروز کوچه و خیابان و زندان و دانشگاه، غرق به خون مظلومان است. اما بارقه ای سبز در افق، به انتظار نشسته است؛ افقی که اگر فقط یک گام برداریم، پیش پای ما خواهد بود.


سالهاست که دیکتاتور، با پول بیت المال، ذوب شدگان دست آموز خود را به جان ملت انداخته است. سالهاست که در خلوت سیاه شب، خون بیگناهان را بر زمین ریخته اند. اما امروز در خیابان آدم میکشند و آدمکشی خود را نمایشنامه میکنند و میگویند که اینها همه اغماض بود و از این به بعد بیشتر می کشیم!

فقط 6 ماه، با هم ایستادیم و نترسیدیم و دیکتاتور را چنان خوار کردیم که امروز خود را در پشت یک عکس پاره شده پنهان کرده است. کودتاچیان ترسیده اند و برای پنهان کردن ترس خود، میخواهند مردم را بترسانند. بزدلان مدعی مدیریت جهان، اکنون به آخر خط رسیده اند و تنها راه بقای خود را در خودزنی و نمایشهای مبتذل خیابانی میبینند. آری، ما ثابت کردیم که این بساط ظلم برچیدنی است. این استبداد حقیر، بی شک رفتنی است و ما تا آخر ایستاده ایم.

فرصت کوتاه است. نباید به کودتاچیان مهلت دهیم که کشورمان را با تحریم و جنگ نابود کنند. نباید در خانه نشست و گفت استبداد رفتنی است؛ آری چنین است، اما سرنوشت ما، سکوت در برابر ظلم نیست! پس از این همه تحقیر، اکنون در پیشگاه وجدان خود موظفیم که بساط استبداد را به دست خود بر چینیم و این ننگ را از دامن کشور پاک کنیم.

محرم، فرصتی است بزرگ برای بریدگان از ملت که همچون حر بن یزید ریاحی، کلاهخود از سر بردارند و به آغوش ملت بازگردند. در دهه سبز محرم، همه به خیابان می آییم تا نشان دهیم چرا قرنهاست که حق طلبی و ظلم ستیزی حسین (ع) را گرامی میداریم.

در دهه سبز محرم، به نام مقدس انسان، به خیابان می آییم تا رای مان، کشور مان و حیثیت مان را پس بگیریم. به خیابان می آییم تا در گوش سنگین دیکتاتور فریاد بزنیم که ما صغیر نیستیم، بلکه انسانهایی رشید هستیم، آزاد هستیم، آزاده هستیم و زندگی ما از آن ماست و آن را هر طور که بخواهیم رقم میزنیم! به خیابان می آییم که امپراتوری ترس و دروغ و تحقیر را برای همیشه ویران کنیم.

روزهای تاسوعا و عاشورای امسال، ایران یکپارچه فریاد نفی ظلم و استبداد خواهد بود.


پی نوشت :

دوستان برای محرم دارند کم کاری میکنند ...
با هر عقیده ای در دهه محرم با هم، هم صدا میشویم و سرود پیروزی خون بر شمشیر را میخوانیم ...

دانلود فیلتر شکن قوی اولترا سارف 9.8
Ultra Surf 9.8