۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

پیشنهادهایی برای چهارشنبه سوری سبز

روز چهارشنبه سوری روزی است که اکثر جوانان از ماهها قبل در انتظار برگزار کردن آن هستند.این روز از قدیم به شکل های مختلف برگزار می شد.ولی رفته رفته سنتهای قدیم جای خود را به ترقه و انفجارهای بزرگ دادند،گویی دیگر با رسومات قدیم جوانان تخلیه ی روحی نمی شوند و نیاز به هیجان بیشتری دارند. اما امسال علاوه بر هیجان هر ساله، خشم و حس انتقام جویی در جوانان اضافه شده که همگی بر این موضوع واقفیم (همواره برای یک برنامه منسجم و عملی باید روحیه افراد گروه را در نظرگرفت که در حال حاضر طیف بزرگی از جوانان عضو این گروه هستند).
در مسیر مبارزات افراط و تفریط هر دو زیان بار است و ممکن است نتایج بدی را در پیش داشته باشد. از سویی اگر مراسم چهارشنبه سوری طبق روال هر سال برگزار شود، البته با در نظرگرفتن خشم افراد، صد درصد لطمات جبران ناپذیری بر جنبش مسالمت آمیز و بدنه آن وارد میشود. از طرفی طرح دیگری مطرح است به نام سکوت سبز چهارشنبه سوری و رفتن به مزارشهدا. این طرح نوعی تفریط است.
روز چهارشنبه سوری روزی شاد است برای استقبال از عید نوروز. ممکن است تعدادی از افراد ازاین طرح استقبال کنند ولی با توجه به روحیه ی کنونی جامعه اکثراً از این طرح استقبال نخواهند کرد و به دنبال راهی برای هر چه شادتر برگزار کردن این مراسم هستند. چنان که دیدیم، بعد از ۲۲ بهمن همه خسته و کسل به دنبال راهی برای پیدا کردن روحیه بهتر عازم سفر شدند، عده ای هم در تظاهرات شرکت نکردند. نباید فراموش کنیم که همواره دولت در تلاش است روحیه افراد راتضعیف کرده و پس ازآن گروه تندرو را سرکوب و گروه کندرو را خانه نشین کند! راه تعادل راهی است که در آن نه به خشونت کشیده وهیجان ها سرکوب شود و نه مردم خانه نشین شده و افسرده شوند. نکته مهم این است که مراسم چهارشنبه سوری همواره تلافات جانی و مالی برجای گذاشته است و در شرایط کنونی، افزایش این تلفات و خسارات نه موجب پیشرفت جنبش میشود و نه حرکتی افتخار آمیز محسوب میشود. در چهارشنبه سوری امسال جنبش سبز میتواند با به صفر رساندن خسارات و تلفات قدرت خود را به رخ کودتاچیان بکشد.
و اما سنت های ایران زمین در روز چهارشنبه سوری:
۱.آجیل مشکل گشا
۲. پخش حلوا و شیرینی
۳. خواندن فال حافظ
۴. قاشق زنی
۵. شال اندازی (گره زدن شال ها در امتداد هم و درخواست عیدی چهارشنبه سوری)
حال به تفصیل به وصل کردن سنت های زیبایمان به چهارشنبه سوری سبز و تبدیل آنها به یک روزشاد و فراموش نشدنی و بدون خشونت، برای جنبش سبز می پردازیم.(یادآوری: در تمام قسمتهای این طرح هویت جنبش یعنی نماد سبزحتی کوچک، نباید فراموش شود).

الف.مرحلۀ اول، تهیۀ هدایای سبز:

۱ - آجیل مشکل گشا: بسته بندی آجیل مشکل گشا به نیت و نذر حل مشکلات حال حاظر، در بسته های کوچک با نماد سبز. که مواد این آجیل در سنت ما معانی مختلف دارد.
• گردو نماد طلب طول عمر از خدا. با نوشتۀ "سبز یعنی زندگی جاودان "
• بادام و فندق نشانه استقامت و بردباری در برابر مشکلات. با نوشتۀ "سبز یعنی استقامت تا بهار"
• کشمش نشانه باران رحمت خدا. با نوشتۀ "به امید باران رحمت خدا بر زندگی سبزمان"

۲- نان، به نشانۀ نعمت: بسته بندی نان در بسته های کوچک، با نوشتۀ "به امید نعمت فراوان در دولت سبز امید"

۳- سکه به نشانه سفید بختی: بسته های سکه با نوشتۀ "با آرزوی سفید بختیِ نسل سبز"

۴ - انار به نشانۀ کثرت اولاد: بسته بندی دانه های انار با نوشتۀ "به امید جوششِ خون شهدا درنسل سبز آینده"

۵- پخش حلوا و شیرینی: دستچین کردن شیرینی و یا حلوا (به یاد شهدا) برای شادکامی در بسته بندی های سبز با نوشتۀ "به امید شادی روز پیروزی"

۶ - فال حافظ: می توانیم در برگه هایی سبز چند بیتی روح بخش از اشعار حافظ نوشته و یا برگه های آماده فال حافظ که در دسترس است، تهیه کنیم.
ب.مرحلۀ دوم، قاشق زنی:
همگان به آداب رسم قاشق زنی واقفیم. در این روز دختران و پسران چادر بر سر کرده تا چهرهشان مشخص نشود و به خانه آشنایان و همسایگان رفته و با ایجاد صدا با زدن قاشق بر کاسه از صاحبخانه عیدی چهارشنبه سوری (آجیل مشکل گشا، شیرینی و یا پول) طلب می کنند.
طرح پیشنهادی این است که جوانان به عنوان مثال به نام مجید توکلی که یکی از نمادهای زندانیان سیاسی جنبش شده، خود را به همسایگان محل خود معرفی و طلب عیدی برای اعضای درتنگنای جنبش (قشر آسیب پذیر حتی افراد غیر سبز،برای پیوستنشان به جنبش)کنند. این طرح،همدلی و روحیه شاد، بین افراد جنبش در درجه اول و بعد افراد یک محله و در نهایت جامعه ایجاد می کند و می تواند نیروهای محلی را در ابتدای برنامه یکی کند.
ج. مرحلۀ سوم، شال اندازی:
این رسم که هنوز در برخی از شهرها برگزار میشود، یاد آور روز ایجاد حلقه سبز همدلی در تهران پیش از انتخابات است. با یادآوری آن روز تاریخی که سبزها را هر چه بیشتر یکصدا و همدل کرد،میتوانیم روحیه زخمی و خسته این مدت را بار دیگر احیا کنیم. هدف از شال اندازی به هم پیوستن و اجتماع سبزهاست. از اینرو هر فرد شال های سبزی که یادگار از جنبش دارد را با خود آورده و به شال نفر بعدی گره می زند. به دلیل احتمال سرکوب مجدد می توان شال اندازی را در هر محله اجرا کرد تا اتحاد سبزها در همه جای شهر ایجاد شود نه صرفاً در یک مسیر خاص. پس از پیوستن سبزها به یکدیگر هدایای چهارشنبه سوری را بین هم تقسیم می کنیم.

به یکدیگر فال حافظ، آجیل مشکل گشا و شیرینی می دهیم. حتی به سربازان و نیروهای دولتی که قطعاً طبق روال همیشه، میهمان ما هستند، هدیه می دهیم و آنها را به همراهی با خود فرامی خوانیم. این مرحله به هم پیوستن سبزهای هر محله به محله دیگر در خیابان های اصلی وحرکت به سوی میادین اصلی هر شهر است.
د. مرحلۀ چهارم، جشن:
همانطور که می دانیم این روز، روز جشن و پایکوبی است، از این رو نباید بهانه دست سوءاستفاده گران و بهانه جویان دهیم. از طرفی زدن ترقه و از طرف دیگر حرکات موزون که بعضی ازجوانان در این روز در سال های قبل انجام می دادند، می تواند بهانه برای بر هم زدن جشن وهمچنین بدبین کردن افکار عمومی و ریزش قشر مذهبی و قشر معتقد به عدم خشونت باشد. باید به شکلی این مراسم را برگزار کنیم که افرادی که تا به حال به دلیل ترس از صدمه دیدن بیرون ازخانه نمی آمدند،این بار بیایند.

می توانیم شادی خود را با خواندن شعر دسته جمعی که هم اتحاد ایجاد می‌کند و هم روح بخش است مانند "یاردبستانی" و "سر اومد زمستون"و شعارهایی مانند "یاحسین میرحسین"، ابراز کنیم.

دادن شعارهای حتی کمی تند ممکن است باعث بر هم زدن صف اتحاد شود.همچنین آنهایی که سواره هستند می‌توانند با زدن بوق با دیگران همراه شوند اما اینبار نه با زدن بوق ممتد که باعث ناراحتی خود سبزها هم شود، بلکه با بوق جشنی مانند بوق عروسی، با مردم همصدا شوند.

در پایان پیشنهاد می شود، سبزها از هرگونه خشونت و حرکاتی که موجب سوءاستفاده میشود، اعلام برائت کنند و بالطبع این طرح باید در همۀ کشور فراگیر شود.
پی نوشت:


تاکتیک موفق دکتر مصدق در دادگاه لاهه و ملی شدن نفت ! (چهارده اسفند یادش را گرامی داریم)

زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکترمصدق با هیات همراه زودترازموقع به محل رفت. درحالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود دکتر مصدق رفت و روی صندلی انگلستان نشست. قبل از شروع جلسه یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای هیات انگلیسی در نظرگرفته شده وجای شما آن جاست اما پیرمرد تحویل نگرفت و روی همان صندلی نشست. جلسه داشت شروع می شد و هیات نمایندگی انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه دکترمصدق بلند شود و روی صندلی خودش بنشیند اما پیرمرد اصلاً نگاهشان هم نمیکرد. جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت : شما جای انگلستان نشسته اید و جای شما آنجاست. کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد که مصدق بالاخره به حرف آمد وگفت : خیال میکنید نمی دانیم صندلی ما کجاست وصندلی انگلیس کدام است؟ نه آقای رییس، خوب می دانیم جایمان کجاست اما راستش را بخواهید چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستن برای خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای ایشان نشستن یعنی چه . او اضافه کرد که سال های سال است که دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست. با همین ابتکار وحرکت عجیب بود که تا انتهای نشست فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفت و در نهایت هم انگلستان محکوم شد.

دوستان بدون شک این طرح به این معنا نیست که مثلا از روی آتش نپریم که اگر قرار به این باشد خود من اول همه نیستم ولی باید این روز را شاد و پرشور برگزار کرد
حکومت با اصل این جشن مشکل دارد و حضور ما خود گویای ماجراست
فعلا بیشتر دوستان سبزمان منتظر رسیدن برنامه های میرحسین موسوی برای آینده هستند و شاید کار درست هم در این شرایط همین باشد

پاینده ایران