۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

۲۲ بهمن فرصتی برای باز اندیشی در ۵ اشتباه استراتژیک جنبش سبز

موفقیت هر جنبش اجتماعی در گروی واقع بینی و تدبیر است. اگر نتوانیم انگاره های خود را مبتنی بر واقعیت های اجتماعی تنظیم نماییم بدون شک با اشتباهاتی که از خود نشان می دهیم رفته رفته هواداران خود را ناامید خواهیم نمود. باید انگاره های خود را مبتنی بر واقعیت های اجتماعی اصلاح نماییم و با خلاقیت به دنبال راه حل هایی جدید باشیم.

جنبش سبز باید در استراتژی ها و رویکردهایش تجدید نظر اساسی بنماید. باید واقع بین بود و از اشتباهات خود درس گرفت و از
ادامه روشهایی که نتیجه ای جز شکست ندارد خودداری نمود.اینکه بگوییم هیچ مشکلی وجود ندارد و هیچ اشتباهی رخ نداده است ساده اندیشانه است و با این گونه خوش باوری ها فرصت هرگونه یادگیری و اصلاح را از خود سلب نموده ایم.

اتفاقات 22 بهمن فرصتی است تا رهبران و هواداران جنبش سبز یک باز اندیشی عمیق از اتفاقات چند ماه اخیر داشته باشند و نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی نماید. این نوشته در نظر دارد تا 5 اشتباه استراتژیکی را شناسایی نماید که در چند ماه گذشته دامان جنبش سبز را گرفته است و نمود عینی خود را در حضوری ضعیف و کور در 22 بهمن یافته است.


1. رهبران جنبش سبز نباید راه حل های غیرعملیاتی و مبهم ارائه نمایند:


در خصوص مراسم 22 بهمن اطلاعیه های و اظهار نظرهای مختلفی از سوی رهبران جنبش سبز اعلام گردید. موسوی، کروبی و خاتمی هر یک به صورت مجزا اعلام نظر نمودند. احزاب اصلاح طلب نیز به صورت مجزا بیانیه صادر نمودند و هوادارن خارج نشین جنبش سبز نیز راه حل های خاص خود را ارائه نمودند. ولی اگر واقعا سوال کنید که هدف و برنامه جنبش برای این روز چه بوده است پاسخ مشخص نمی گیرید. یکی گفته است بدون هر گونه نمادی حاضر بشوید. یکی گفته با نماد همه جا باشید و یکی دیگر مسیری را برای راهپیمایی اعلام نموده است. جرس نیز با طرحی تخیلی به دنبال اسب تراوای خود بوده است.

مگر می شود هوادران خود را به خیابان بخوانید و مشخص نکنید که اصلا اینها کجا باید بروند. چگونه همدیگر را پیدا کنند. چگونه خود را نشان بدهند.چگونه با هم هماهنگ بشوند و در مقابل دشمن تا دندان مسلح چگونه واکنش نشان بدهند.

2. نباید هزینه هواداری از جنبش سبز را سنگین کرد:


نباید هواداری از جنبش سبز مسئله مرگ و زندگی برای افراد شود و باید راه هایی ارائه نمود که کسانی از هواداران حکومت نیستند ولی حاضر به پرداخت هزینه های سنگین نیز نیستند حاضر به همراهی باشند. اینکه از مردم خواسته بشود سنگین ترین شعارها را در خیابانها در روزی بدهند که دولت همه امکانات خود را برای سرکوب بسیج نموده است واقعا انتظاری غلط است. متاسفانه بسیاری از رهبران خارج نشین جنبش سبز که عافیت نشین شده اند انتظار حرکتهایی انتحاری از هواداران جنبش سبز دارند. در صورتی که بسیاری از افراد در کنار خانواده هایشان حاضر به انجام فعالیتهایی که ممکن است آنها را از همه حقوق اجتماعی خود محروم نماید نیستند.


3. نباید از خطر نیروهای فاقد هویت و نفوذی در فضای مجازی غفلت کرد


بدون شک فضای مجازی می تواند ظرفیت خوبی برای شبکه سازی و هماهنگی جنبش سبز فراهم اورد اما اگر این فضا در دست نیروهای بی هویتی باشد که با حرکتهای کور موجب تحلیل و تضعیف جنبش سبز شود فضای مجازی می تواند به پاشنه آشیل جنبش سبز تبدیل شود.

متاسفانه افرادی فاقد هر گونه هویت رسمی به یک باره هواداران جنبش سبز را دعوت به فعالیتهای انتحاری می نمایند. روش کاری این افراد نیز تقریبا روتین شده است. مثلا لینکی در بالاترین منتشر می نمایند و دعوت به انجام کاری می نمایند که واقعا در ظرفیت فعلی جنبش سبز نیست. مثلا از هوادارن جنبش سبز می خواهند که مثلا امشب یک مکان مهم مانند صدا و سیما را تسخیر نمایند. جایی که حفاظت از ان برای نظام کمتر از بیت رهبری نیست.

در خوشبینانه ترین حالت کسانی که این برنامه ها را منتشر می نمایند افرادی فاقد بینش و درک صحیح از امکانات و ظرفیت های جنبش سبز و قدرت طرف مقابل است و در حالتی بدبینانه هیچ بعید نیست که این دعوت ها از سوی افراد نفوذی و اطلاعاتی جهت شناسایی هواداران پر و پا قرص جنبش سبز صورت پذیرد.

4. نباید وابستگی اقتصادی بخش اعظم مردم به حکومت را دست کم گرفت:

دولت ایران از نظر سطح دخالت در فعالیتهای اقتصادی یکی از بزرگترین دولتهای دنیاست. برخی با کج فهمی تصور نموده اند که حضور مردم در راهپیمایی های حکومتی برای گفتن ساندیس و مسائل پیش پا افتاده بوده است در صورتیکه وابستگی اقتصادی بخش زیادی از مردم به حکومت بسیار فراتر از اینهاست و اینها نه برای ساندیس بلکه برای حفظ تمام هستی شان به خبایان ها می آیند. بخش زیادی از مردم همه ثروت و درآمدشان به دوام و ثبات این حکومت وابسته است. این افراد در سه گروه قرار می گیرند:


گروهی مانند نیروهای نظامی، اطلاعاتی و ایثارگر همه چیزشان در گروی این نظام است. اینها زندگی شان به دوام این حکومت وابسته است. سرنگونی حکومت ریسکهای زیادی برای این افراد به همراه دارد و طبیعی است که اینها تا پای جان برای حفظ این نظام خواهند ایستاد.

گروهی دیگر مانند کارمندان دستگاههای دولتی ، بازنشستگان و کارمندان شرکتهای دولتی و شبه دولتی اگرچه ممکن است به لحاظ ایدئولوژیک با دولت همراه نباشند اما این افراد نیز زندگی شان به دولت وابسته است اما اینها حساب و کتاب خاص خودشان را دارند. اینها زمانی حاضر به همراهی در حرکتها گسترده خواهند شد که حس نمایند که وضعشان از این که هست بدتر نشود. اگر چشم انداز آینده طوری باشد که اینها حس نمایند که مملکت به سمت آشوب می رود و اینها ممکن است چیزی را که دارند هم از دست بدهند این گروه هم به هواداران پروپا قرص حکومت تبدیل می شوند.

گروه سوم طبقه متوسط و کاسب در جامعه است که اگرچه صورت مستقیم به دولت وابسته نیستند اما فضای آرام در جامعه لازمه کسب و کار و رونق اقتصادی آنها است. اینها کمترین حمایت را از دولت می نمایند ولی لزوما کسانی نیستند که در خیابانها حاضر بشوند و علیه دولت شعار بدهند. اینها تنها در شرایطی علیه دولت خواهند شد که تشخیص بدهند که دوران گذار به سرعت طی می شود و ریسکهای جانی و مالی قابل توجهی برای انها وجود نخواهد داشت.

5. نباید قدرت امنیتی طرف مقابل را دست کم گرفت:


جدای از وابستگی بخش زیادی از جامعه به حکومت، قدرت امنیتی و اطلاعاتی حکومت را نیز نباید دست کم گرفت. اتفاقات روز 22 بهمن نشان داده است که بخش امنیتی حکومت در طول 8 ماه گذشته تجدید قوا نموده است و حتی حرکتهای بسیار بزرگ شهری را می توانند کنترل نمایند و هم در صورت لزوم سرکوب نمایند و امکان هرگونه حضور گسترده را از طرف مقابل سلب نمایند.
تظاهرات بعدی جنبش سبز 25 اسفند (چهارشنبه سوری) است ولی این بار برنامه ریزی منسجم خواهیم داشت!
شکست مقدمه پیروزی است...

۱۳ نظر:

  1. آن سبو بشکست وآن پیمانه ریخت

    پاسخحذف
  2. ای کاش چیزهای خوب را میتوانستید ببینید.

    ای کاش پتانسیل بزرگ انتخابات را با لجاجت به لجنی به نام سبز نمیکشیدید.

    ای کاش واقعا درد آزادی داشتید نه درد تمایلات شکمی و زیر شکمی.

    و خیلی کاش های دیگر.

    پاسخحذف
  3. ای کاش نام و نشان داشتید

    پارسی ام گوهر کوروش نشان
    چون تو عرب نیستم ای بی نشان

    ما را با خود مقایسه نکنید!

    پاسخحذف
  4. در جواب اون آشغال بی نام و نشان نوشته بودید:
    پارسیم گوهر کوروش نشان
    چون تو عرب نیستم ای بی نشان
    اضافه میکنم :
    چون تو معرب هم نیستم ای بی نشانتر

    پاسخحذف
  5. کورش جان به طرز عمیقی با تو موافقم.
    ما نباید خودمون و گول بزنیم.
    با پست جدیدی که درمورد آنچه در 22 بهمن بر من گذشت خواهم نوشت، حرفی از همین جنس خواهم داشت.

    (متشکرم که لینکم رو درست کردی، درجات بنده نیز به 2 رسید)

    پاسخحذف
  6. درود
    من هم با شما موافقم و چیزی که بیشتر از همه ناراحتم کرد فراخوانی بود که سران این جنبش دادند.
    باید یه سری اصلاحات صورت بگیره.

    پاسخحذف
  7. کوروش جان ممنونم از روشنگریت. ما همدیگر را پیدا میکردیم ولی مشکل اینجا بود که کسی نمیدونست کجا باید رفت تا بتوان شعار داد. ساعتها پرسه زدن و هیچ. فقط افسوس خوردم. یک فرصت دوباره کافیست..

    بی نام و نشان! که می توان حدس زد نام و نشانت چیست.
    چیزهای خوب رو متوجه نمیشم چه چیزهایی هستند. فقط یک مورد از آن چیزهای خوب را نام ببر.
    شعارشان این بود : کمال انسانی!
    هدیه شان این بود : حقارت!
    چه کار کثیفی است که حکومت شما از دست زدن به آن اِبا داشته باشد؟ فقط یک مورد کافیست؛ شاید منظور شما از چیزهای خوب اینهاست؟!
    منظورتان از "پتانسیل بزرگ انتخابات" همان است که چهار نفر را شورای نگهبان تأیید صلاحیت می کند و به مردم می گوید حال از این چهار نفری که من انتخاب کردم به یکی رأی بدهید؟ که تابِ انتخاب مردم از همان چهار نفر را هم نداشت!
    در مورد تمایلات شکمی و زیر شکمی باید به عرض برسانم؛ کسانی که هم اکنون (بگذارید بگویم نیاز اقتصادی نه تمایلات شکمی!) احتیاج اقتصادی دارند(کسانی هستند که زیر خط فقر هستند) هنوز با مردم همراه نشده اند. روزی که آنها هم همراه شوند آخرین روز عمر رژیم است. و تمایلات زیر شکمی هم که در رژیم آخوندی حاضر به لطف دین و صیغه به مراتب بهتر از هر جای دیگری در دنیا ارضا می شود. پس حتماً درد مردم چیز دیگری ست..

    سوال اینجاست که چرا وضع معیشت و اقتصادی مردم (چیزی که شما از آن تعبیر به تمایلات شکمی می کنید) نباید به عنوان خواسته های مردم مطرح شود؟ مگر کار و مسکن و... حداقل نیازهای مردم به عنوان یک شهروند نیست؟ چرا مردم از ابتدایی ترین حقوق شهروندی خود محرومند؟! چرا 40% مردم ایران زیر خط فقر هستند (طبق آمار خودتون) ؟؟!

    پاسخحذف
  8. درود

    هزار تا بیانیه از خارج و داخل کشور هم نمیتونه هیچ کاری بکنه مگر اینکه خود مهندس موسوی و آقای کروبی و خانم رهنورد بیان تو صف اول حرکت کنن. چرا این افراد رو تا تهدید میکنن یا اطرافیانشون رو چند تا باتوم و گلوله رنگی میزنن برمیگردن تو خونه هاشون؟ این افراد باید بمونن تو خیابون و از هیچ چیزی نترسن. حکومت هیچگاه اونها رو دستگیر نمیکنه و اگر دستگیر کنه فاتحه خودش رو خونده. مردم رهبر می خوان توی خیابون تا پشتش حرکت کنن. اینکه بیان دست تکون بدن و با حرف و باتوم چهار تا لباس شخصی برگردن خونشون نمیشه. باید بیان و جلوی مردم حرکت کنن.

    پیروز باشی. پاینده ایران

    پاسخحذف
  9. درود.
    باهات موافقم. ولی به نظر من این تظاهرات ها باید هر روزه بشه نباید منظر مناسبتی نشست الان دیگه مثل چند ماهه گذشته نیست باید بیشتر در صحنه باشیم اینجوری وقفه بین تجمع ها میافته و بعداز تظاهرات باز هم مثل دفعه های قبل. به نظر من نباید فقط متمرکز بشیم رو تظاهرات . با اعتصابات گسترده میتونیم کمر این رژیم رو بشکونیم. باید واسه حرکتها و شیوه های جدید خودمونو تقویت و آماده کنیم.

    پاسخحذف
  10. تصاویر باور نکردنی ( قسمت اول )

    پاسخحذف
  11. دوست عزیز شما لینک شدی



    کم کم خودمونو برای 4شنبه سوری

    آماده کنیم...

    پاسخحذف
  12. پاینده تو و دیگر دوستان سبز اندیشتان ، پیروز هستید چون حق و زمان با شماست ، وقتیکه حق و زمان با کسی‌ باشه ، یعنی‌ امام زمان با شماست ، حالا بذار اون بی‌ شرف‌های مافیا ،، هی‌ فیلم بازی کنند ، هی‌ بیگناهان ما رو بکشند ، این مردکه خامنه‌ای خوبه چلاقه ، اگه سالم بود چه میکرد ، رهبر اسلام ، چلاق !!!! آغاز یک پایان آغاز شده است ، سبز اندیشان پیروزند، پاینده ایران

    پاسخحذف
  13. salam doste sabzam.vebe jalebi dari.khosh hal mishsm be mam ye sari bezani.
    felan

    پاسخحذف

حرف را باید زد
درد را باید گفت
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از متلاشی شدن دوستی ست
و عبث بودن پندار سرور آور مهر...
زنده باد مخالف من!