شاید بهترین معیار برای تحلیل وقایع روز عاشورا و تظاهرات امروز حامیان دولت، سخنان رهبر نظام در نماز جمعه 29 خرداد باشد. او در آن سخنرانی گفت:
باید در صندوق های رأی مشخص شود که مردم چه می خواهند نه در کف خیابان ها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی ، طرفین اردوکشی کنند به خیابان ها، اصلاً برای چه انتخابات برگزار می شود.
مردم چه گناهی کرده اند که باید به علت این کارهای ما، از کسب و کار و زندگی خود باز بمانند؟
در حال حاضر سبزها بدون توجه به تهدید و سانسور حکومت در مناسبتهای خاص و روزهای تعطیل تظاهرات میلیونی برپا میکنند و بعد از آن کودتاچیان با صرف هزینه سنگین به اردو کشی های چند روزه خیابانی میپردازند و کسب و کار و زندگی مردم را مختل میکنند و فرایند فلج سازی و اعتصاب سراسری با هزینه حکومت و به نفع جنبش سبز صورت میگیرد. دیگر شکی نیست که جنبش سبز با صبر و ایستادگی بر روش مسالمت آمیز خود، حکومت و رفتار آن را تغییر داده و خود را بر نظام تحمیل کرده است و حکومت هر چه تلاش میکند نمیتواند از موضع تدافعی خارج شود. بسیاری، تظاهرات فرمایشی حامیان دولت و بازداشتها را نشانه عزم حاکمیت برای دستگیری رهبران جنبش دانسته اند، اما به نظر میرسد وحشت حاکمیت از مراسم سوم و هفتم شهدای روز عاشورا باعث شده است که از تظاهرات دولتی به عنوان یک وسیله دفاعی استفاده شود تا حاکمیت و ماشین سرکوب آن نفسی تازه کنند. البته نمیتوان انکار کرد که بازداشت چهره های شاخص و رهبران جنبش زیانبار خواهد بود، اما جنبش سبز راه و مسیر و سازمان خاص خود را یافته است و با اندکی تلاش میتواند در غیاب رهبران به رشد خود ادامه دهد. دیگر نه جای نگرانی است و نه دلیلی برای برخورد و شاخ و شانه کشیدن؛ جنبش سبز آرام و مستحکم به پیش میرود و باند حاکم حتی نمیتواند روند رشد آن را متوقف کند.
آنتروپی!
حکومت در روز 16 آذر یک دیکتاتوری نظامی بود، بعد از آن تا 27 آذر به دولتی ایدئولوژیک تبدیل شد. این روند تا روز تاسوعا ادامه یافت و مجددا در روزهای تاسوعا و عاشورا شاهد دیکتاتوری نظامی بودیم. پس از آن حکومت به یک دولت پلیسی تبدیل شد و سعی کرد شکست روز عاشورا را با بازداشت شهروندان جبران کند، این تلاش چاره ساز نبود و از روز سه شنبه 8 دی ماه، مجددا شاهد دولتی ایدئولوژیک هستیم که مذبوحانه تلاش میکند توده های هوادار خود را در خیابان به صف کند. حکومت در محاصره مدنی سبزها قرار گرفته است و برای حفظ خود در هر هفته چندین بار تغییر ماهیت میدهد. این تغییر ماهیت مداوم نهایتا نظم درونی و تعامل ساختارهای درون حاکمیت را مختل و آن را از درون متلاشی میکند. ماهیت حکومت به دست حاکمان به تاراج میرود.
نیمه پنهان
هر حضور و تحرک جنبش سبز، در نوع خود یک نقطه عطف و یک نقطه آغاز جدید به شمار میرود. این بار در روز عاشورا مردم برای اولین بار در برابر سرکوب مقاومت کرده و از خود و حریم شهروندی خود دفاع کردند. آنها در غیاب یک پلیس بی طرف حفاظت از تظاهرات خود را بر عهده گرفتند و در پایان متفرق نشدند، بلکه با اراده خود به منزل بازگشتند. نکته هشدار آمیز و تکان دهنده وقایع عاشورا این بود که در این روز فقط نیمی از قدرت مردم به رخ حاکمیت کشیده شد. در تمام صحنه ها و تصاویر موجود زمانی که مردم یک یا چند تن از عوامل مهاجم را دستگیر میکردند، خود شهروندان مانع ضرب و شتم آنها توسط سایرین میشدند. این یک هشدار کاملا جدی به حاکمیت است، چرا که هنوز نیمی از جمعیت به نیم دیگر میگوید: «ولش کن» و در مقطع حساس کنونی رفتار حاکمیت نقش بسزایی در نوع واکنش شهروندان خواهد داشت. میتوان اختلاف نظر داشت و سازش هم نکرد، اما در عین حال زور آزمایی و لات بازی هم نکرد، چرا که از قدیم گفته اند دست بالای دست بسیار است!
ترور؛ یک بازی خطرناک، اما برای که؟
بنا به شواهد اولیه قتل سید علی موسوی حاصل یک ترور از پیش طراحی شده بود. تجربه نشان میدهد در همه کشورهایی که دولت جوخه ترور تشکیل داده است، خود دولتمردان پس از مدتی گرفتار جوخه های خودساخته شده اند. در روز عاشورا نیروی انتظامی فقط از وسائل ضد شورش استفاده کرد و قتلهایی که با سلاح گرم و تفنگ ساچمه ای صورت گرفت، خارج از رویه عمل سازمانی پلیس انجام شد. با توجه به فساد گسترده سیاسی و ویژگی های شناخته شده محافل امنیتی درون نظام، میتوان منبع ترور های روز عاشورا را حدس زد. واضح است که این ترورهای محفلی که به احتمال زیاد خارج از رویه ها و دستورالعمل های سرکوب سازمانی صورت گرفته اند، قبل از آنکه بتواند جنبش سبز را سرکوب کند، به انزوا و مصالحه ناپذیر شدن رهبر نظام منجر خواهد شد. محافل امنیتی در تلاش برای به انقیاد در آوردن رهبر نظام، از جیب او و مجموعه حاکمیت هزینه میکنند و در شرایطی که مردم به هیچ وجه حاضر به عقب نشینی نیستند، این هزینه ها عواقب ناگواری برای مجموعه حاکمیت در بر خواهد داشت. حاکمیت هنوز میتواند جنبش سبز را نادیده بگیرد یا سرکوب کند، اما بازی خطرناک محافل امنیتی و مداخله نیروهای غیر مسئول در عملیات سرکوب پلیس، مسلما به نفع نیروهای سیاسی درون حاکمیت نخواهد بود.
بازتاب بین المللی
شکست کامل تنها تعبیری است که میتوان برای سیاست خارجی باند حاکم به کار برد. اینجا به بیانیه های شدید الحن کشورهای خارجی اشاره نمیکنیم، آن چه جالب است لحن بیانیه دولتهایی مانند فرانسه و روسیه است که از دو «طرف» خواسته اند راه حلی سیاسی برای این بحران پیدا کنند. اکنون جهان پذیرفته است که جنبش سبز و رهبران محبوب آن یک «طرف» یا یک نیروی سیاسی تثبیت شده در عرصه سیاست ایران هستند و جامعه جهانی باند حاکم بر ایران را تنها نماینده بخشی از نیروهای سیاسی کشور میداند. جنبش سبز دیگر شورش شهری یا فقط یک جنبش مدنی نیست، بلکه یک نیروی به رسمیت شناخته شده سیاسی است که مورد شناسایی و احترام بین المللی قرار دارد. و در پایان
در چند هفته اخیر خیابانهای شهر شاهد همان اردو کشی است که رهبر نظام از آن بیمناک بود. مردم به تدریج عادت میکنند که به سر کار نروند و وقت خود را یا در تظاهرات بگذرانند یا در پای مباحث سیاسی و جستجو برای رسانه های مستقل. زبان چماق و گاز اشک آور ظرف 7 ماه گذشته ناکارآمدی خود را نشان داده و حاکمیت فرصت زیادی برای یافتن یک زبان مناسب جهت گفتگو با شهروندان در اختیار ندارد. حاکمیت و شهروندان دو راه در پیش روی دارند، یا طرف مقابل را مورد تهاجم قرار دهند و بفرسایند یا این که دلسوزانه به یکدیگر فرصت اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن بدهند. سبزها عجله ای ندارند، اما آمادگی لازم برای اتخاذ رویکردی دلسوزانه از طرف مقابل خود نمی بینند. زمان به ضرر حاکمیت میگذرد.
باید در صندوق های رأی مشخص شود که مردم چه می خواهند نه در کف خیابان ها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی ، طرفین اردوکشی کنند به خیابان ها، اصلاً برای چه انتخابات برگزار می شود.
مردم چه گناهی کرده اند که باید به علت این کارهای ما، از کسب و کار و زندگی خود باز بمانند؟
در حال حاضر سبزها بدون توجه به تهدید و سانسور حکومت در مناسبتهای خاص و روزهای تعطیل تظاهرات میلیونی برپا میکنند و بعد از آن کودتاچیان با صرف هزینه سنگین به اردو کشی های چند روزه خیابانی میپردازند و کسب و کار و زندگی مردم را مختل میکنند و فرایند فلج سازی و اعتصاب سراسری با هزینه حکومت و به نفع جنبش سبز صورت میگیرد. دیگر شکی نیست که جنبش سبز با صبر و ایستادگی بر روش مسالمت آمیز خود، حکومت و رفتار آن را تغییر داده و خود را بر نظام تحمیل کرده است و حکومت هر چه تلاش میکند نمیتواند از موضع تدافعی خارج شود. بسیاری، تظاهرات فرمایشی حامیان دولت و بازداشتها را نشانه عزم حاکمیت برای دستگیری رهبران جنبش دانسته اند، اما به نظر میرسد وحشت حاکمیت از مراسم سوم و هفتم شهدای روز عاشورا باعث شده است که از تظاهرات دولتی به عنوان یک وسیله دفاعی استفاده شود تا حاکمیت و ماشین سرکوب آن نفسی تازه کنند. البته نمیتوان انکار کرد که بازداشت چهره های شاخص و رهبران جنبش زیانبار خواهد بود، اما جنبش سبز راه و مسیر و سازمان خاص خود را یافته است و با اندکی تلاش میتواند در غیاب رهبران به رشد خود ادامه دهد. دیگر نه جای نگرانی است و نه دلیلی برای برخورد و شاخ و شانه کشیدن؛ جنبش سبز آرام و مستحکم به پیش میرود و باند حاکم حتی نمیتواند روند رشد آن را متوقف کند.
آنتروپی!
حکومت در روز 16 آذر یک دیکتاتوری نظامی بود، بعد از آن تا 27 آذر به دولتی ایدئولوژیک تبدیل شد. این روند تا روز تاسوعا ادامه یافت و مجددا در روزهای تاسوعا و عاشورا شاهد دیکتاتوری نظامی بودیم. پس از آن حکومت به یک دولت پلیسی تبدیل شد و سعی کرد شکست روز عاشورا را با بازداشت شهروندان جبران کند، این تلاش چاره ساز نبود و از روز سه شنبه 8 دی ماه، مجددا شاهد دولتی ایدئولوژیک هستیم که مذبوحانه تلاش میکند توده های هوادار خود را در خیابان به صف کند. حکومت در محاصره مدنی سبزها قرار گرفته است و برای حفظ خود در هر هفته چندین بار تغییر ماهیت میدهد. این تغییر ماهیت مداوم نهایتا نظم درونی و تعامل ساختارهای درون حاکمیت را مختل و آن را از درون متلاشی میکند. ماهیت حکومت به دست حاکمان به تاراج میرود.
نیمه پنهان
هر حضور و تحرک جنبش سبز، در نوع خود یک نقطه عطف و یک نقطه آغاز جدید به شمار میرود. این بار در روز عاشورا مردم برای اولین بار در برابر سرکوب مقاومت کرده و از خود و حریم شهروندی خود دفاع کردند. آنها در غیاب یک پلیس بی طرف حفاظت از تظاهرات خود را بر عهده گرفتند و در پایان متفرق نشدند، بلکه با اراده خود به منزل بازگشتند. نکته هشدار آمیز و تکان دهنده وقایع عاشورا این بود که در این روز فقط نیمی از قدرت مردم به رخ حاکمیت کشیده شد. در تمام صحنه ها و تصاویر موجود زمانی که مردم یک یا چند تن از عوامل مهاجم را دستگیر میکردند، خود شهروندان مانع ضرب و شتم آنها توسط سایرین میشدند. این یک هشدار کاملا جدی به حاکمیت است، چرا که هنوز نیمی از جمعیت به نیم دیگر میگوید: «ولش کن» و در مقطع حساس کنونی رفتار حاکمیت نقش بسزایی در نوع واکنش شهروندان خواهد داشت. میتوان اختلاف نظر داشت و سازش هم نکرد، اما در عین حال زور آزمایی و لات بازی هم نکرد، چرا که از قدیم گفته اند دست بالای دست بسیار است!
ترور؛ یک بازی خطرناک، اما برای که؟
بنا به شواهد اولیه قتل سید علی موسوی حاصل یک ترور از پیش طراحی شده بود. تجربه نشان میدهد در همه کشورهایی که دولت جوخه ترور تشکیل داده است، خود دولتمردان پس از مدتی گرفتار جوخه های خودساخته شده اند. در روز عاشورا نیروی انتظامی فقط از وسائل ضد شورش استفاده کرد و قتلهایی که با سلاح گرم و تفنگ ساچمه ای صورت گرفت، خارج از رویه عمل سازمانی پلیس انجام شد. با توجه به فساد گسترده سیاسی و ویژگی های شناخته شده محافل امنیتی درون نظام، میتوان منبع ترور های روز عاشورا را حدس زد. واضح است که این ترورهای محفلی که به احتمال زیاد خارج از رویه ها و دستورالعمل های سرکوب سازمانی صورت گرفته اند، قبل از آنکه بتواند جنبش سبز را سرکوب کند، به انزوا و مصالحه ناپذیر شدن رهبر نظام منجر خواهد شد. محافل امنیتی در تلاش برای به انقیاد در آوردن رهبر نظام، از جیب او و مجموعه حاکمیت هزینه میکنند و در شرایطی که مردم به هیچ وجه حاضر به عقب نشینی نیستند، این هزینه ها عواقب ناگواری برای مجموعه حاکمیت در بر خواهد داشت. حاکمیت هنوز میتواند جنبش سبز را نادیده بگیرد یا سرکوب کند، اما بازی خطرناک محافل امنیتی و مداخله نیروهای غیر مسئول در عملیات سرکوب پلیس، مسلما به نفع نیروهای سیاسی درون حاکمیت نخواهد بود.
بازتاب بین المللی
شکست کامل تنها تعبیری است که میتوان برای سیاست خارجی باند حاکم به کار برد. اینجا به بیانیه های شدید الحن کشورهای خارجی اشاره نمیکنیم، آن چه جالب است لحن بیانیه دولتهایی مانند فرانسه و روسیه است که از دو «طرف» خواسته اند راه حلی سیاسی برای این بحران پیدا کنند. اکنون جهان پذیرفته است که جنبش سبز و رهبران محبوب آن یک «طرف» یا یک نیروی سیاسی تثبیت شده در عرصه سیاست ایران هستند و جامعه جهانی باند حاکم بر ایران را تنها نماینده بخشی از نیروهای سیاسی کشور میداند. جنبش سبز دیگر شورش شهری یا فقط یک جنبش مدنی نیست، بلکه یک نیروی به رسمیت شناخته شده سیاسی است که مورد شناسایی و احترام بین المللی قرار دارد. و در پایان
در چند هفته اخیر خیابانهای شهر شاهد همان اردو کشی است که رهبر نظام از آن بیمناک بود. مردم به تدریج عادت میکنند که به سر کار نروند و وقت خود را یا در تظاهرات بگذرانند یا در پای مباحث سیاسی و جستجو برای رسانه های مستقل. زبان چماق و گاز اشک آور ظرف 7 ماه گذشته ناکارآمدی خود را نشان داده و حاکمیت فرصت زیادی برای یافتن یک زبان مناسب جهت گفتگو با شهروندان در اختیار ندارد. حاکمیت و شهروندان دو راه در پیش روی دارند، یا طرف مقابل را مورد تهاجم قرار دهند و بفرسایند یا این که دلسوزانه به یکدیگر فرصت اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن بدهند. سبزها عجله ای ندارند، اما آمادگی لازم برای اتخاذ رویکردی دلسوزانه از طرف مقابل خود نمی بینند. زمان به ضرر حاکمیت میگذرد.
این جنبش یه مسئله بزرگ داره
پاسخحذفاونم هدفشه!
نتیجه که می ده حتما، ولی چه نتیجه ای؟!
از آنتروپی تا فروپاشی راه درازی نیست ... !
پاسخحذفمن از روزی نگرانم که دیگه کسی نگه ولش کن ... وبه جای موتور بسیجی ها چیز دیگه ای آتش بگیره ... !
حاکمیت قدر این زمان رو ندونست و در 7 ماه گذشته روز به روز مطالبات مردم و نفرت اونها از شخص رهبری زیادتر شد ...
درود
پاسخحذفبه دادار خردمندی
که بی مثل است و بی مانند
به نور این روشنی بخش و دل و جان و جهان سوگند
که تا مهر فروزان از گریبان افق سر برکشد تابان
جهانی را ز بند ظلم برهانیم
ز لوث اژدهاک پیر
زمین را پاک گردانیم
متن تحلیلی بسیار خوبی بود. هر دامی که حکومت پهن کنه خودش گرفتار نهایی اونه . باز گذاشتن دستهای نیروهای جانبی برای ترور افراد وهر کاری که بخواهند در واقع حکومت در حکومت است که همانطور که اشاره کردید نهایتا اینهم به ضرر خود حاکمیت خواهد بود.
پاسخحذفسلام به دوست خوب و همرزم عزیزم
پاسخحذفالبته مطالب شما از نکات قابل تآملی برخورداره .
دیگه هیچ تهدید و سانسوری نمیتونه حقیقت جامعه ی ما رو از کسی مخفی کنه . مردم سبز خودشون رسانه ی خودشون هستن . ترورهایی که میشه و بعد هم به اسم کشورهای غربی گذاشته میشه ؛ دیگه نمیتونه به مصداق فرافکنی های سابق کاربرد و مصرف داخلی و خارجی داشته باشه .
هنوز مردم با دل رحیمی به نیروهای سرکوب گرمیخوان تفهیم کنن که اگه ما بخوایم میتونیم مقابله به مثل کنیم . اما این کاررو نمیکنیم و میخوایم با مسالمت مشکلاتمون حل بشه . اما متآسفاهه واقعیت اینه که دیکتاتورها اصلا زبان مسالمت رو نمی فهمن و همین باعث میشه که مردم به خشم بیان و بخوان مقابله به مثل کنن .
التبه و صد البته که جنبش سبز در جامعه ی جهانی نام خودش رو به ثبت رسونده .
به امید پیروزی حق بر باطل .
سلام
پاسخحذفممنون از پیامتان
فکر کنم با این روش حکمیت راه به جایی نمی برد
البته در تحلیل ها باید همه جوانب را در نظر گرفت مثل خباثت که حد ندارد یا معجزه و امثال چنین چیزهایی
موفق و سربلند باشید
پیشنهاد:
پاسخحذفزمینه سازی جهت آمادگی ملت برای اعتصابات سراسری در صورت اعمال خشونت حکومت مداران در 22 بهمن ماه
بازی باخت_باخت برای حکومت
اعمال خشونت=اعتصابات
عدم اعمال خشونت=تظاهرات میلیونی
درود كوروش عزيز
پاسخحذفگيريم كه كشتيد گيريم كه بريديد با رويش ناگزير جوانه چه ميكنيد.
شاه هم از اين كارا كرده بود ولي تاثيري نداشت
اينا هم به زودي به سرنوشت شاه دچار ميشن
به اميد ايران آزاد
پاينده ايران
آرش فخراور دستگير شد
پاسخحذفبرای مشخص كردن جهت تحلیل های سیاسی شما .. كه می شود گفت همان چكیده جنبشی بنام سبز است .. پستی را اختصاص خواهم داد .. اما كوتاه .. بگویم كه به نظر من شما و پوزیسیون خاتمی موسوی كروبی و ملی مذهبی و توده ای اكثریتی و اپوزیسیون مجاهدین خلق .. برای حفظ و نجات اصل اسلام بازاری به تكاپو افتاده اید و كفه ترازوی داخلی دارد در این جهت می چرخد و حمایت دولتهای خارجی را هم كه می دانند چه اتفاقی در ایران در شرف وقوع است ، كاملن پشتیبان شماست .. و صد البته اگر نیروی لاییك و چپ و برابری خواه در جریان بود « اینجا بد و بدتر و یا خوب وخو بتری مد نظر نیست « این دولتهای خارجی لال مونی می گرفتند كه هیچ بلكه از ولایت فقیه و اجرای قانون دولت حاكم پشتیبانی می كردند ..
پاسخحذفدر مقابل حاكمیت تمام و كمال دیكتاتوری اسلامی ولایت فقیه را دارید كه تمام منافع مادی و مقامات دولتی و شریان های اقتصادی و دستگاه سركوب بسیج و سپاه و لباس شخصی را در دست خودی های خود دارند .. پس دعوای اصلی شما با حاكمیت سر .. امار فقر بازار ازاد نیست ..سر بیكاری و كارگر ارزان نیست .. سر ازادی زنان نیست سر ازادی حجاب نیست .. سر قوانین شرعی نیست ... سر ازادی من بی دین و بی دولت نیست ..
در پایان .. جالب است كه شما می فرمایید كه « تجربه نشان میدهد در همه کشورهایی که دولت جوخه ترور تشکیل داده است، خود دولتمردان پس از مدتی گرفتار جوخه های خودساخته شده اند. در روز عاشورا نیروی انتظامی فقط از وسائل ضد شورش استفاده کرد و قتلهایی که با سلاح گرم و تفنگ ساچمه ای صورت گرفت، خارج از رویه عمل سازمانی پلیس انجام شد « این دقیقن اشاره به ان دارد كه در نظام جمهوری اسلامی كه خود نیز بارها گفته اند ..بخصوص در قتل های سیاسی زنجیره ای « قاتل های خود سر « بوده اند و ربطی به نظام و اسلام ندارد .. شما هم مهر تاییدی بر ان زده اید .. رژیم اسلامی حاكم برای سركوب و كشتار چند سر موازی هست .. اما خود سر هرگز نبوده است .. و جالب است كسی هم به شما نمی گوید .. ستون پنجم دولت ..
خیلی مسائل تحلیلی شما دوست لاییك ما در جهت حفظ مقداری از دستگاه سركوب .. تمام و كمال بازار اقازاده بازی و رانت خواری و ثروت های باد اورده تازه بدوران رسیده های دزد اسلامی ست ..و متاسفانه هم جامعه مذهبی و نااگاه و روزمره و بی خبر از تاریخ سركوب .. اگر هم قرار باشد بین به فرض من و تو .. انتخابی باشد .. راه و روش تو را انتخاب می كند ..
گروه وبلاگ عکس سبز
پاسخحذفآدرس:www.aks-sabz6.mihanblog.com
به نام خدا
با سلام و عرض خسته نباشید.
گروه وبلاگ عکس سبز شما را لینک کرده است لذا از شما در خواست دارد تا برای افزایش موج سبز اینترنتی ، ما را با نام عکس سبز 6 و با آدرس اینترنتی:
www.aks-sabz6.mihanblog.com
لینک کنید.
اگر شما ما را لینک کردید در صورتی که آدرس ما فیلتر شد هر بار، یک شماره به آن اضافه کنید مثلاً اگر عکس سبز 6 فیلتر شد این گونه عمل کنید که:
عکس سبز 6 www.aks-sabz6.mihanblog.com
به عکس سبز 7 با آدرس اینترنتی:
www.aks-sabz7.mihanblog.com
تغییر میابد.
و در هر بار فیلتر این کا را انجام بدهید و یک شماره به آدرس ما اضافه کنید (آدرس در لینکدونی تغییر دهید)و نام ما را در لینکدونی هایتان تغییر دهید و به آدرس جدید ما سر بزنید و به ما خبر دهید تا شما را لینک کنیم.(ممکن است آدرس جدید ما با تأ خیر ساخته شود پس هر موقع به ما سر زدید و ما ساخته شده بودیم موارد بالا را انجام دهید.)
باتشکر:گروه وبلاگ خبری تحلیلی عکس سبز
سبز باشید و حتماً به ما سر بزنید.
سلام دوست خوبم
پاسخحذفممنون به من سر زدی
پیروزی نزدیک است
صبور باشیم و پر تلاش
سلام
پاسخحذفممنون از پیامتان
حرف شما درست است فقط یک مزاح بود امید وارم که شیرین کام باشید
موفق و سربلند باشید
درود بر شما.
پاسخحذفسلام لینک شما اصلاح شد احتمالا فردا یا پس فردا آپ می کنم
پاسخحذفکوروش جان سوال خوبی بود من همیشه الترا سرف را باز میکنم بعد سلسله مراتبی را که نوشتم انجام میدم ولی به هر حال چون من این مطلب را از سایت بابک بیخدا برداشتم بهتره یک سری به سایت بابک بزنی که آدرسش را در همان صفحه و زیر نویس مطلب گذاشتم و از او سوالات را بپرسی و اگر چیز خاصی گفت لطفا" به من هم بگو ولی من همیشه از این طریق رفتم و هیچ مشکلی هم پیدا نکردم کاملا" خوب جواب داده قربانت نوشین
پاسخحذفمنظورت از اینکه آدرس لوگو را تصحیح کنم چی بود؟ منظورت اون لوگوی قسمت بالای وبلاگمو میگی؟
پاسخحذفسلام. به نظرتان اگر کسي براي از دست دادن فرزندش پاکوبي کند و جشن بگيرد
پاسخحذفآدم سالمي مي باشد.
سلام کوروش عزیز
پاسخحذفهمه به راهی که در آن گام بر میداریم ایمان و اعتقاد داریم ، حتی اگر در بسیاری موارد از نظر آرمانی و اعتقاد با هم تفاهم نداشته باشیم ، همه ی ما ملت ایران امروز یک صدا آزادی می طلبیم ، نه تنها برای خودمان که برای تمام مخالفانمان ... راهی که ما می رویم صد در صد به پیروزی ختم خواهد شد ، به این امید که هر چه دستهایمان را بیشتر در هم قفل کنیم ، زودتر به این پیروزی برسیم .
راستی کوروش جان این آهنگ رو که روی وبت گذاشتی، وقتی پخش می شه و آدم مطالب رو می خونه خیلی جو می ده!
پاسخحذفیه کَمَکی خطرناک می شه، ممکنه انقدر جو بده که آدم با کله بره توی دیوار نیرو انتظامی!
در اینکه نظام فعلی عین دیکتاتوری حقیقی هست باهات کاملا موافقم
پاسخحذفبه امید رهایی از این دیکتاتوری دروغ سالاری/نیرنگ سالاری/مردم رو ندیده گرفتن...
پیروز باشیم
به قلمت درود . به این همه خستگی ناپذیری درود.
پاسخحذف