(کلیه نقل قول ها، از نشریه جبهه، شماره 50، شنبه هفتم اسفند 1378 ذکر شده اند)
ده نمکی در مورد انتخابات در ایران و رفتار انتخاباتی شهروندان میگوید: "لجبازی و انتقام جویی سیاسی روشنترین رگه قابل شناسایی در آرای تهران است. ... رای دادن نوعی عمل سیاسی است که الزاما و تماما سیاسی نیست. گاهی جنبه روانی، اجتماعی و فرهنگی دارد. این چیزها خیلی ارزش توقف ندارند. رای به اشخاص خلق الساعه، یک اعتراض است؛ نه یک انتخاب سیاسی مبتنی بر یک اندیشه و تئوری سیاسی". او بر این عقیده است که مردم از برخی رفتارها یا چهره های نظام ناراضی اند، اما هیچ نظریه یا اندیشه خاصی برای تغییر اوضاع ندارند، یعنی نمیدانند که چه میخواهند، بلکه فقط مانند کودکان لجباز، برای دهن کجی به حکومت، در انتخابات به نامزدهای نامطلوب رای میدهند. از نظر ده نمکی، بخشی از این شهروندان خواسته هایی مانند ماهواره و آزادی های فردی و اجتماعی دارند که باید از طریق شورای نگهبان، جلوی اجرای این مطالبات را گرفت و از طرف دیگر، گروه های فشار، باید به هر طریق ممکن دسترسی مردم به مطالبات سیاسی خود مانند امنیت سرمایه گذاری و تجدید رابطه با آمریکا را غیر ممکن کنند. ده نمکی در اظهار نظری کلیدی اضافه میکند:
"من در روز انتخابات از بسیاری از حوزه های شمال و جنوب تهران دیدن کردم. کسانی با قلاده های سگ آمده بودند رای بدهند. اینها موجوداتی هستند که فقط با رای دادن حاضرند از کسی حمایت کنند، ما باید نوع بازی را عوض کنیم تا آنها بروند در منزل قایم شوند ... البته خشونت نباید به عمل روزمره تبدیل گردد، بلکه در ایام خاصی باید قاطع و برق آسا انجام شود".
و حسین پناه هم در تکمیل سخنان او چنین میگوید:
" یک مقدار برادران بسیجی و نیروهای انتظامی، طی دو سه ماه آینده و در اواخر بهار و تابستان آینده و به هنگام شکل گیری مجلس جدید، باید بر سختگیریهای اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی بیافزایند تا با اجرای دقیق مجازاتهای اسلامی، طبقه متوسط دارای خواسته های سطحی تلخکام شوند و احساس کنند تجدید نظر طلبان [اصلاح طلبان] بی عرضه هستند. ما در یک کشور شرقی زندگی میکنیم و اثبات آنچه که در یک ارزیابی پوپولیک [عامیانه] بی عرضگی و فقدان قابلیت نامیده میشود، برای طبقه متوسط ساده اندیش اهمیت خوبی دارد".
از نظر این تئوریسین ها شهروندانی که به نامزدهای مورد نظر رهبری و سپاه رای نمیدهند، موجوداتی بزدل و ترسو هستند و هیچ عقیده و آرمان سیاسی خاصی ندارند، و اگر هم داشته باشند، تنها در حد رای دادن حاضرند از آرمان خود دفاع کنند. بنابراین رهبر نظام و متحدان سپاهی و لباس شخصی اش میتوانند با خیال راحت و بدون نگرانی، "نوع بازی" را عوض کنند و رای ملت را بی اثر یا جا به جا نمایند و با استفاده از برادران بسیجی و نیروهای انتظامی، مردم را با خشونتی سریع و برق آسا به پذیرش شکست وادار کنند. بنا براین، میتوان در هر انتخابات یک بازی دوگانه را ترتیب داد و مردم را مانند حیوانات آموزش دیده سیرک، با ترکیبی از شلاق و قند به رقص واداشت و سپس آنها را به آخورهایشان فرستاد.
اجازه دهید قبل از نتیجه گیری، سخنان اخیر یکی از حامیان کودتا را هم مرور کنیم، تا خط سیر و محور اساسی تفکرات کودتاچیان، شفاف تر شود. مهدی طائب (برادر حسین طائب) چندی پیش با اشاره به سخنان رهبر نظام در نماز جمعه معروف پس از انتخابات گفت:
"تا روز جمعه با اغتشاشگران مماشات شد . سخنرانی آقا آبی بود برآتش تهران، روز شنبه مردم صف خودشان را جدا کردند و فقط پیاده نظام دشمن در خیابانها ماند .آن هم چه کسانی ؟ بچه هایی که از پونک و نیاوران بودند. اینها چنگال را با دستمال کاغذی بلند می کنند . باتوم خور نبودند. همین که باتوم را دیدند فرار کردند."( نقل قول از سایت جرس)
تشابه این سخنان با نظریات ده نمکی و لباس شخصی های دوران خاتمی فقط در جملات فوق خلاصه نمیشود، وی مانند ده نمکی، اهمیت و نقش محوری سگ در محاسبات سیاسی شبه نظامیان وابسته به رهبری را آشکار میکند و در مورد روزهای قبل از انتخابات 22 خرداد میگوید:
"اگر دقت کنید در این ماشینهایی که برای موسوی تبلیغ می کنند یک مرد و یک زن و حداکثر یک سگ، داخل ماشین است".
تشابه و انطباق بین سخنان و نظریات سران گروه فشار (در دوران خاتمی) و شبه نظامیانی که امروز به عنوان حامیان و سازمان دهندگان اصلی سرکوب شناخته میشوند، آن چنان روشن و واضح است که بی نیاز از هر گونه توضیح است. اما آنچه اهمیت دارد، تصورات کودتاچیان نیست، بلکه شرایط واقعی کشور است، همان واقعیتی که ندیدنش فقط از یک فصل الخطاب کور بر می آید.
امروز دستگیری ها، اعترافات نمایشی و انواع تهدید کاملا بی اثر شده است. دولت دیگر قادر به جمع آوری ماهواره ها نیست، بلکه مذبوحانه و به صورت مخفی، به ارسال پارازیت میپردازد. دولت کودتا جرئت به راه انداختن گشت ارشاد را ندارد. و از همه مهمتر، پس از کشتار و خشونت به اصطلاح برق آسای بسیج و سپاه در خرداد ماه، اکنون شبه نظامیان نه تنها قادر به تیراندازی به مردم نیستند، بلکه آدمکشی های خود را انکار میکنند و حتی در محل جنایت، تئاتر خیابانی برگزار میکنند. حال باید پرسید که آیا مردم در خانه های خود قایم شده اند؟
اگر حوادث اخیر را با توجه به برنامه های بلند مدت کودتاچیان بررسی کنیم، خواهیم دانست که دیگر با تعارف و چشم پوشی نمیتوانیم وضعیت را به دوران قبل از کودتا باز گردانیم.
* دو نوع بازی در شهر
سبزها برای چه مبارزه میکنند؟ پاسخها متعدد و گاه متفاوت است: بازگرداندن موسوی به قدرت، رفراندوم، سرنگونی نظام، محاکمه تمامی عوامل و کارگزاران نظام در دادگاه های خلقی و ... . اما شاید از نظر سیاسی بهترین پاسخی که به این سوال داده شده است، تلاش برای رسمیت یافتن حاکمیت ملی است. سبزها برای حاکم شدن ملت بر سرنوشت خود و رهایی از امر و نهی یا قیمومیت حضرت فصل الخطاب، مبارزه میکنند. اما نکته ای ظریف در این میان هست که از همه پرسش ها و پاسخ ها مهم تر است.
سالهاست که در این کشور، نوعی بازی مخلوط یا مغشوش به مردم تحمیل شده است. در این بازی دو گانه، همیشه در وقت اول از مردم به عنوان ولی نعمت، حاکم بلامنازع، صاحب اختیار کشور، ارباب، مخدوم، قهرمان، شریف، عظیم الشان و مانند آن یاد شده است و با سلام و صلوات دعوت به بازی شده اند. مردم بارها عدم تمایل خود را برای بازی کردن نشان داده اند، اما هر بار با اصرار از آنان درخواست شده است که بازی کنند و هر بار هم که بازی کرده اند، نیمه اول را با چندین گل اختلاف برده اند. اما بازی ای که در نیمه اول فوتبال بود، ناگهان در نیمه دوم به کشتی کچ تبدیل میشد. ناگهان و به دلایلی نامعلوم، همان مردم قهرمان، به عوام، فریب خورده، مردود، بزدل، سگ بغل کن، ساده لوح، منافق، محارب، طاغوت، پیاده نظام دشمن، اغتشاشگر و از همه مهمتر "خس و خاشاک" تبدیل شده اند. این بازی همیشه نیمه اولش فوتبال، و نیمه دومش کشتی کچ بوده است. همیشه ملت بازی رای را برده اند، اما در بازی چماق و باتوم و گاز اشک آور میدان را ترک کرده اند و شش نفر داور "عادل"، برد سه بر صفر تیم فصل الخطاب را اعلام کرده اند. پیش از این، مردم همیشه به دنبال راهی برای زدن گلهای بیشتر و بردن بازی بودند، یک بار کاپیتان تیم خاتمی بود، یک بار عبدالله نوری، یک وقت حجاریان مهاجم بود، و رمضان زاده دفاع میکرد، گاهی هم بهزاد نبوی را میگذاشتند فوروارد و مهاجرانی در میانه میدان قرار میگرفت.
گاهی از پیشکسوتانی مثل آیت الله طاهری استفاده میشد و گاهی هم جوانان جویای نام مثل سعید شریعتی پا به توپ میشدند. تازه همیشه کلی بازیکن ذخیره هم بودند که هیئت داوران به دلایل نامعلومی صلاحیت آنها را برای بازی کردن تایید نمیکرد. اما هر بار و با هر شیوه تاکتیکی، با حکم حکومتی حاکم بزرگ، همیشه در نیمه دوم، نوع بازی عوض میشد و به جای توپ و تور، گلوله و باتوم و شیشه نوشابه و قمه به میدان می آمد. گهگاه حتی قوانین کشتی کچ هم رعایت نمیشد؛ مثلا تعدادی از بازیکنان ربوده و کاردآجین میشدند، چند بار هم تیم فصل الخطاب دست به اسلحه گرم برد و روز روشن به شقیقه مغز متفکر تیم مقابل شلیک کرد. اما بعد از 22 خرداد 88 ، تحولی عجیب در ذهن و جان مردم اتفاق افتاد و مردم برای اولین بار، از قید برد و باخت گذشتند و تصمیم گرفتند صرف نظر از نتیجه، بازی را تا آخر ادامه دهند.
این بار، رقابت بر سر برد و باخت نیست، شاید این جلوه ای از آن جمله طلایی است که « پیروزی ما چیزی نیست که کسی در آن شکست بخورد». این بار مبارزه بر سر چیز دیگری است. یک طرف حاکم بزرگ و چماقدارنش ایستاده اند و با صراحت میگویند تا وقتی که نتوانید از رای خود دفاع کنید، با سگهای خانگی فرقی ندارید. هر وقت ما فرمان دادیم باید به خیابان بیایید، هر وقت هم حکم کردیم، باید در خانه هایتان پنهان شوید و بر خود بلرزید و در برابر ما زانو بزنید. هر وقت صلاح دانستیم اینترنت و موبایل را وصل میکنیم، و هر وقت دلمان خواست همه چیز را قطع میکنیم. دیگر بحث عقیده و آرمان مطرح نیست. بحث اسلام و کفر در میان نیست. بحث، بحث منافع ملی و قدرتهای زورگو هم نیست. اینجا یک نفر هست که به تنهایی 70 میلیون رای دارد و شهروندان را با مقیاس سگ درجه بندی میکند. در یک کلام، تمام بربریت در برابر تمام انسانیت صف بسته است و تنها درختان و نباتات میتوانند در این صف آرایی بی طرف و ساکت بمانند.
شاید ده نمکی و سایر همسنگران شبه نظامی اش درست گفته بودند: این بار مبارزه بر سر نتیجه یا اسامی و اشخاص نیست؛ مبارزه بر سر «نوع بازی» است.
16 آذر نزدیک است، آیا مردم در خانه هایشان قایم خواهند شد، یا این که تا آخر بازی ادامه میدهند؟
تحلیلگران انقلاب سبز
پی نوشت :
بیانیه ی 16 میرحسین موسوی به مناسبت 16 آذر
یک قالب برای وبلاگ طراحی کردم که در بالا آن را مشاهده میکنید!
دوستانی که مایل باشند میتوانند از آنها استفاده کنند
امشب طنین الله و اکبر ساعت 22 از تمامی بام های سبز شنیده خواهد شد
فردا ساعت 3 بعد از ظهر در دانشگاه مرکزی شهر خود به تظاهرات خواهیم پرداخت و تهرانی های عزیز دانشگاه تهران و خیابان های اطراف آن را سبز خواهند کرد و احتمال حضور مهدی کروبی و میرحسین موسوی در این دانشگاه هم زیاد است
دوستانی که به هر دلیلی قادر نیستند میان مردم باشند فردا با ماشین های خود در خیابان های اطراف تظاهرات حرکت کنند تا حرکت نیروهای سرکوب گر مختل شود
ساعت اصلی برای ایجاد ترافیک 6 بعد از ظهر است
اتحاد مردم و نیروی انتظامی و شکستن بت بزرگ هدف ما در فرداست!
دانلود گفتار روزانه ی محسن سازگارا با حجم بسیار کم در مورد 16 آذر
دانلود نرم افزار قوی Ultra Surf 9.7
دانلود نرم افزار عبور از فیلتر یاهو مسنجر
چند فیلترشکن :
http://anonymousemailservice.info/
پاینده ایران
دوست عزیز ممنون از لینکتون البته من ترجیح میدم برای جل.گیری از مشکلات احتمالی لینک شما رو خصوصی داشته باشم
پاسخحذفدلایل کم کامنت گذاشتن و لینک نکردن موقت رو به اختصار تو بلاگ توضیح دادم حملاتی به من میشه که روا نیست به شماهم بشه رفیق
این ده نمکی هم آدم جالبیه!!!!
16 آذر سبز میشویم
تحلیل سیاسی تو را کاملا" پسندیدم و قابل قبول هر عقل و خردی است جای هیچ تردیدی باقی نذاشتی
پاسخحذفآفرین به این تحمل کردنت و استدلالت فقط ذهن یک ایرانی غیور و باشرف میتواند اینطور مسائل را تجزیه و تحلیل کند زنده باد تو زنده باد امثال تو زنده باد تمامیت عرضی و طولی ایران
اما در مورد جوابی که در وبلاگم گذاشتی در مورد افسانه زنده بگور کردن موافق نیستم خودت بگو اگر دختران را زنده بگور میکردند آیا نسلی باقی میماند در عربستان همانطور که میدانیم این زنده بگور کردن هم مربوط به یک قبیله یا دو قبیله یا چند قبیله هم که بنوده طبق روایات همه و یا بیشتری ها این کارو میکردند زن هم که از کشورهای دیگه به عربستان وارد
نمیشده توی تاریخها ننوشتند که زن وارد میکردند تا نسل اعراب باقی بماند دیگر اینکه اگر دختران زنده بگور میشدند آمنه مادر محمد چرا زنده بگور نشده اگر دختران زنده بگور میشدند خدیجه چرا زنده بگور نشده شاید بگوئی بعضی ها میکردند اون بعضی ها هم نمیکردند این متنی که من گذاشتم از آقای شمشیری هست که ایشان هم با توجه به روایات شیعیان و تاریخ های معتبر جهانی گزارششان را داده اند و نوشته اند
دیگر اینکه به نامه خسرو پرویز زیاد اعتبار نده محتملا" آنهم تحریف شده تاریخ نویسان تون این دکان دین را بخاطر خودشان گرم نگاهداشتند از دست حاکمین وقت مجبور هم بودند تا امروز من و تو گرفتار بشویم که شدیم و هستیم حالا باید وقتمان را بگذاریم مرتب تاریخ بعد از اسلام را بخوانیم من یکی اصلا" وقت نمیکنم کمی در مورد قبل از اسلام بخوانم از بس بدبختی و روایات و افسانه ها را پا پیچ زندگیمان کرده اند تازه یاد آوری کنم اگر این دین و مذهب و آخوند نبود آیامبارزات من و تو سایر ایرانیان به 16 آذر 88 میرسیدیم؟!!!
فعلا" بدرود موفق باشی
زنده و پایدار و سبز باشند مردم غیور رنجدیده ایران و ایران زمین سبز و خرم
درود
پاسخحذفسپاس از این تحلیل که با دید باز نگاشته شده بود
من هم بروزم دوست همرزم
با سلام عيد ولايت بر شما مبارك تنها راه نجات ايران اصلاحات همراه با همراهي توده هاي عظيم مردمي است
پاسخحذفسلام آپم .روز دانشجو مبارک .آپ خیلی خوبی بود.
پاسخحذفسالم به دوست همرزم و عزیزم .
پاسخحذفعالی بود . عالی .
همه مون فردا سبز خواهیم شد . ضمن اینکه باید بدونیم هیچ پیروزی ای یک شبه بدست نیومده . باید برای رسیدن به آزادی هزینه داد و صبرو بردباری نشون داد .
به امید پیروزی .
سلام به دوست همرزم و عزیزم .
پاسخحذفمطلبتون فوق العاده بود .
در نظامهای توتالیتر همیشه وجه دین جنبه ی ابزاری میگیره و با استفاده از ابزاردین بر مردم سیطره پیدا می کنن . دربحث تابعیت از رژیم های دیکتاتوری گاهی مزدوران تا جایی پیش میرن که حاکم رو نماینده ی خدا فرض میکنن و حاکمان هم ازدین ابزاری میسازن که به منافع نجومی و قدرت خدایی خودشون تکیه بزنن و اگر دراین بین کسی بااستفادهاز حقایق دینی بخواد اعتراضی داشته باشه به نظام سیاسی و حاکمان ؛ اونوقت دیگه دین وجه ی دینی خودش رو از دست میده و این حاکم و نظام سیاسی هست که اهمیت بالاتری از دین پیدامیکنه و بلافاصله اقدام به سرکوب میکنه .
ده نمکی و امثال اون بی صفت خودشون چون از سرسپرده گان نظام هستن ؛ طبیعیه که برای حفظ منافع خودشون مردم رو یا سگ به حساب بیارن یا سگ بغل . این مردم اگه طاقت باتوم خوردن نداشتن تا امروز با اینهمه شکنجه و قتل عام و افترا و خشونت مقاومت نمیکردن و با همون سرکوب اول میرفتن و می نشستن سرجاشون .
مردمی که اینهمه با دست خالی دارن مبارزه میکنن علیه فاشیست های تا بن دندان مسلح که با کثیف ترین وضع تو شکنجه گاههای جمهوری اسلامی مردم رو به شکنجه میگیرن که به همین راحتی با هر افترا و هرزه دهنی یه مشت قاتل میدون رو ترک نمی کنن . این مردم ایستادن تا پای جون . عملا هم این رو ثابت کردن . زمانی که انقلاب پیروزشد . این پیروزی یک شبه بدست نیومد. سالها مردم شکنجه شدن و شهید شدن تا بالاخره انقلاب به ثمررسید . اتفاقی که افتاد این بود که با فشار و سرکوب شدید رژیم شاه مبارزات علنی احزاب به مبارزه ی زیرزمینی تبدیل شد . حالا هم دقیقآ همین موضوع صدق میکنه . مردم دیگه نمیتونن بیان تو خیابونها به شکل گسترده ؛ اما مبارزه ی مردم بصورت مخفی بی نهایت گسترده تر شده و این خطرناک ترین وضعیت برای رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی محسوب میشه .
به امید پیروزی دوست من .
تحلیل جالب و جامعی بود . من معتقدم این بار ما قبل از اینکه پبروز شویم در گذار از اینمرحله داریم تمرین دموکراسی هم می کنیم . از ویژگی های بارز این حرکت اخیر همه گیر بودن اونه اینه همه اقشار با هر عقیده و مرام و اعتقادی چه سیاسی و چه مذهبی تا حدودی توانسته اند جبهه متحدی داشته باشند به نظر من از ویژگیهای بسیار خوب این حرکته ما اگه بتونیم عادت کنیم که اینطور با هم و در کنار هم باشیم مسلما در فردای ایران می تونیم راحت تر و با دید بازتری در کنار هم زندگی سالم و با آرامشی داشته باشیم . به امید آن روز . موفق باشید
پاسخحذفسلام،ممنون از اطلاع رسانیت،پوستر اخر"16 اذر سبز / ای دیکتاتور /من هنوز زنده ام" خیلی قدرت مند بود،به امید 16 اذر بی نظیر
پاسخحذفکوروش جان نامه ای که تو میگوئی شخصا" دیدی نامه ای هست که بعد از گذشت 1400 سال بدست تو و ما رسیده آیا در وجود آن شک نمیکنی ؟از این آخوندهای ناخلف که پشتوانه ای قوی مثل انگلستان روباه صفت دارند هیچ بعید نیست که نامه را هم تحریف کرده باشند چون این زنده بگور کردن دختران راستش از نظر ساده هم به آن نگاه کنی قابل قبول نیست در جواب قبلی هم نوشتم اگر دختران را زنده بگور کنند دیگر نسل بشریت تمام میشود!! آنها که زن هم از دیگر نقاط دنیا وارد نمیکردند لابد بیشتر قبایل آنزمان هم دچار نوزاد دفن کردن هم بودند و نمیتوانستند زن را به قبایل دیگر بفرستند!!
پاسخحذفدرود هموطن
پاسخحذفسپاس بابت غزل زیبایی که از حافظ نوشتی. این غزل یکی از دو سه غزلی است که من در میان غزلیات حافظ بیشتر به آن علاقه دارم.
درباره این نوشتت موافقم.
هرچی مبارزه در مدت زمان بیشتری به نتیجه برسه میوه و نتیجه بهتری خواهد داشت. درباره اتفاقات سال 57 (کاری به درست بودن یا اشتباه بودنش ندارم) هم اگر مثلا به جای یک بازه زمانی 9 ماهه تا یک ساله یک بازه زمانی 4 یا 5 ساله داشت شاید نتیجه بهتری داشت. عامل دیگری هم که بسیار در نتیجه مبارزات تاثیر خواهد داشت پایداری است. ضحاکان زمان در هر مرحله با تضعیف روحی جنبش می خواهند گروهی را نا امید کنند و عامل دیگر تا حد امکان روی نیاوردن به خشونت است چون تغییراتی که با روی آوردن به خشونت به وجود اومده با خشونت موندگار شده و نمونه بارزش انقلاب 57. هر چند اگر سیر صعودی خشونت به همین ترتیب ادامه پیدا کنه نا خواسته و البته از سر اجبار و برای دفاع باید با قدرت از خودمون دفاع کنیم.
در ضمن من این لوگو رو بر میدارم. ممنون.
بدرود. پاینده ایران
درود
پاسخحذفسپاس بابت لینک.
منم لینکتو میذارم تو وبم
بدرود. پاینده ایران
سلام
پاسخحذفممنون از پیامتان
تحلیل خوبی است اما باید متوجه بود که با این نوع تحلیل ها جنبش به سمت خشونت مورد نظر آنان و احیانا خدای ناکرده درگیری کشیده نشود تمام پیروزی جنبش در مراحل ابتدائی و ساخت ایدئولوژی دوری از خشونت و انحصار طلبی فکری است
در کل تحلیل جالبی است
موفق و سربلند باشید
تحلیل در فاز اول كه به طولانی بودن و شكل گرفتن اساسی مطالبات و خواستهای دمكراتیك تاكید دارد .. در حد خودش خوب است ..
پاسخحذفبعد كه به چاله حاكمیت مذهب ..از نوع دیگرش میافتد .. همان تكرار تاریخ می شود ..
این تحلیل نمی گوید كه تكلیف دخالت مذهب فاشیست و تك محور با تمام دم و دستگاه خونخوار و سركوبگرش .. چه خواهد شد ..
ایا این دستگاه خون خوار بازاری اسلامی به ازادی اندیشه و مطبوعات و اجتماعات و زنان .و ... تن خواهد داد ..؟
سلام امروز 16 آذر از نگاه رسانه ها و دوستان
پاسخحذفمنتظر حضور سبز شما
وبلاگ من با نام حقایق فیلتر شده لطفا" آدرس جدید لینک را در پیوندهایتان تصحیح کنید. نوشین
پاسخحذفسلام من هم چند تا فیلم گذاشتم اگه دوست داشتی بیا ببین
پاسخحذفدیگه نباید گذاشت اینها نفس راحت بکشن
سلام
پاسخحذفلطفآ خبر سلامتی تون رو به من بدین
وبلاگ من امروز فیلتر شد .
درود مجدد
پاسخحذفخنده ام میگیره از افکار این فرومایگان که فکر میکنن با فیلتر کردن سایتها و وبلاگ ها میتونن اندیشه ی سبز مردم رو هم فیلتر کنن!!!
درود بر پایداری شما
بروزم